🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 روز دهم ..

(ثبت: 6670) شهریور 26, 1397 

بسمه تعالی

 

می کند جا در دلم  با یک نگاه آبدار

چشم بندی میکند در دلربایی چون غبار

 

در گلستانی که باشد سایه ی  تیغ و تبر

سرو قد خم می کند  گل نیز باشد  بی تبار

 

چشم عبرت بین ندارد هر که خود بین می شود

پیش اهل معرفت روزی شود بی اعتبار

 

بی قراری می کند دل بی تو   بازآ عشق من

سخت باشد زندگی   بر عاشق چشم انتظار

 

جام چشم آزمندان  پر نگردد از  شراب

گور پر می سازد آن پیمانه را از مور و مار

 

از سیاهی هیچ رنگی نیست بالاتر  ولی

لالگون از درد شد  چشم سیاه  گلعذار

 

طرح طاووس اش که در آئینه حیرت می دمد

در گلستان می کند با رقص ،  گل را بر کنار

 

می کند هر روز  بیرحمانه دل ها را  شکار

چون کند در آینه    سیمای خود را آشکار

 

یار اگر لب تر نماید   جام دل را  پر کند

مثل ساغر می شود لبریزِ ” می ” بی اختیار

 

بی قرار افتاده ام در خاک و خون جان می دهم

آن قرار عشق در ” روز دهم ”  شد   بر قرار