🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
«کِز به یک گوشه دل و باده گساری می کرد[1]»
تا در آیی تو ز دَر، لحظه شماری می کرد
روی امواجِ دو گیسوی بهم بافته ات
دل دیوانه ی من، موج سواری می کرد
زاهدا، عشق خدا داد به هر ذرّه ی چرخ
زین سبب ذرّه به دل نقش نگاری می کرد
تا در آن نقشِ رُخِ یار ببیند، دل را
وَه چه استادِ هنر، آینه کاری می کرد!!
عشق می گفت: نخواهد شد و عقلِ غافل
تا کند رام دلی…!!، نامه نگاری می کرد
نازم آن ذرّه ی عاشق، که ز رگهای رزان
رودِ شادی به دلِ غمزده جاری می کرد
27 آبان 1392
[1] –گوشه ای کِز زَده دل،باده گساری می کرد . نیما شریعتی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (11):