🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
وقتى تمام پنجره ها کورند…
وقتى تمام ثانيه ها بى رنگ…
آوارهاى درد که مى ريزند
روى خيالهاى حنايى رنگ…
من روى بال نرم كبوترها
در پلكهاى باغچه مى رويَم
از واژه ها غبار كه مى گيرم
شعری به رنگ آینه مى گويم
پیراهن بهار به تن دارم
در خواب ياس هاى خزان ديده
باغی پر از شکوفه ی بی وقتم
ابرى كه سالهاست نباريده
زنجير مى كنم كلماتم را
با دستهاى نقره نشانِ شعر
من زنده ام به آنچه كه مى گويم
جان من است بسته به جانِ شعر
با لشگر سكوت، گلاويزم
يعنى هجوم واژه كُشى آزاد!
تنها سلاح سردِ نبردم صبر
تنها اسير حنجره ام فرياد
سردار بى سپاه ترين جنگم
در قلعه اى كه ساخته ام در خويش
من در دل محاصره روييدم
آرامشم عجين شده با تشويش
شب تا سحر خمارِ شرابِ نور
هر صبح، مستِ دلبریِ خورشيد
دنيا عرق فروشىِ سرپاييست!
بايد به يك نفس همه را نوشيد
آن سوی قله های عبوس ترس
در دشتی از صداقت خشکیده
سرشارم از سرابِ حقيقت پوش
عشق است…تا که بوده چنين بوده…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (11):
مهر 28, 1397
بسیار عالی
دستمریزاد
پاسخ
مهر 28, 1397
من روى بال نرم كبوترها
در پلكهاى باغچه مى رويَم
از واژه ها غبار كه مى گيرم
شعری به رنگ آینه مى گويم
سلام بر غزل عزیز آرامش
شاهکارهای تان مایه افتخار همه ی ماست
در پناه خدا شاد زی
پاسخ
مهر 29, 1397
تنها سلاح سردِ نبردم صبر
تنها اسير حنجره ام فرياد
شما بی نظیرید بانو
جانتان سلامت
پاسخ
مهر 29, 1397
درود بر شما
پاسخ
مهر 29, 1397
درود بر غزل بانوی عزیز
بسیار زیبا و عالی و دلنشین
در پناه حق
پاسخ
مهر 30, 1397
درود بر شما بانوی فرهیخته.
آنقدر زیبا و قرص و محکم سرودید که با چند بار خواندن چیزی از حظ بصر آن کاسته نمی شود.
مانا باشید
پاسخ
آبان 4, 1397
غزل غزلها واشعارتو دوست دارم .اندیشه واحساست دوست داشتنیه
پاسخ
بستن فرم