🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
💙💙💚💚💚💙💙
سیم آخر
صبح آمد و آفتاب از خاور زد
بر کلبه خفتگان شتابان سر زد
در صبح دل انگیز زمستان آمد
ناگاه یکی دو حلقه ای بر در زد
گفتا که تو آدمی و خیرالبشری
از جمله کائنات احسن تو سری
تو گنج گرانبهایی و گوهر خود
زینهار مزن به سنگ هر بد گهری
هشیار چو شد “یگانه” از مستی دوش
ناگاه بر آورد یکی بانگ خروش
ساز دل خود به سیم تا آخر زد
بنواخت نوای نی و “میلاد سروش”
گفتا بسُرای ، هر چه بادا ، بادا
با بانگ سروش در بکش فریادا
بهمن که شد آغاز بخوان با آواز
میلاد سروشیان مبارک بادا
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
بهمن 3, 1400
سلام میلاد سروش مبارک
پاسخ
بهمن 3, 1400
سپاسگزارم از همراهی تان.
🌷🌷
پاسخ
بهمن 3, 1400
سلام و درود و فراوان سپاس ❤️🙏
پاسخ
بهمن 3, 1400
درودها بر شما بزرگوار.
🌹
پاسخ
بهمن 3, 1400
سلام بر شما 🌺
پاسخ
بستن فرم