🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
باران گرفت و از دو چشمش اشتیاق افتاد
یک آسمان بارید و فارغ در اتاق افتاد
بانگ خزان پیچید و سرو از بخت بد زائید
بین دو قمری تا ابد تخم نفاق افتاد
دریا گریبان پاره کرد و بغض ها ترکید
فردا پس از آن مرگ مشکوک اتفاق افتاد
حرف حساب زندگی این بود فهمیدیم
هر چند دیگر مرگم از سبک و سیاق افتاد
تا آمدیم از عاشقی کردن نپرهیزیم
از چشم های شاعری تنها فراق افتاد.
مانی سرخابی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
مهر 18, 1398
باران گرفت و از دو چشمش اشتیاق افتاد
یک آسمان بارید و فارغ در اتاق افتاد
بانگ خزان پیچید و سرو از بخت بد زائید
بین دو قمری تا ابد تخم نفاق افتاد
سلام
غزلی با شکوه است
از آن کارهای خوبی ست که کمتر خوانده ام
در پناه خدا 🍃👏👏👏👏👏❤️🍃
پاسخ
مهر 18, 1398
سلام و عرض ادب
من ماندم و دلتنگی و یک حال خراب/امشب تو بدون فکرم آرام بخواب /از زندگی ام هیچ نمانده است بجز / تنهایی و قرص خواب و یک لیوان آب.
از رباعیاتم
ممنون عزیز دل 🙏❤️
پاسخ
مهر 18, 1398
سلام و درودها استاد ارجمند
دلنمیراد
تقدیمی : 🍃
ذوق حسّی عاشقی معشوق را
فهم کردم با نگاهش مرحبا
توده ابری بارشی دارد به نم
ابروانی اشک ها جاری دلا
روی آن شاخه درختی دیدمش
در چناری آشیان دارد نما
قُمریان دیدم نوایی همچو نی
همنوا رو شاخه ها شوری به پا
.
.
.
.
.
ولی اله بایبوردی
18 / 07 / 1398
🌿🌿🍃💐🍃🌿🌿
پاسخ
مهر 18, 1398
مرز بین تر و خشک است عدالتخواهی /حال اگر قدرت تشخیص ندارد آتش.
از تک بیتی هام.
ممنون از سخاوتمندی ات مرد آفتاب. 🌿
پاسخ
مهر 18, 1398
به به
چه زیباست
پاسخ
مهر 18, 1398
در قصر همایونی خود سخت نشست/گل چهره ی خوش نقش که بر تخت نشست/گفتند : که با اشک خدا بافته شد /فرشی که بر آن حاکم خوشبخت نشست.
از رباعیاتم
بابت حضورت مرد ادب و مهر
پاسخ
مهر 18, 1398
سلام و درود حضرت مانی
🌺🌺🌺🌺🌺🍃🌿
پاسخ
مهر 18, 1398
درود بر فتحی عزیز
گیرم که بهشت تو جهنم دارد /از سوختن خود اثری میخواهم.
ارادت
پاسخ
بستن فرم