🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بعد تو ای زخم بی اصل و نصب
بر بلندای زمان شک می کنم
بعد قتل اعتماد و باورم
بر زمین و آسمان شک می کنم
این بساط عشوه بازی را تمامش کن که من
بر سرشت ماه رویان جهان شک می کنم
بر شکوه چشمه ساران و ستیغ کوه و دشت
بر فلات و جنگل و بر کهکشان شک می کنم
بر نسیم صبح و دریا و گل و دار و درخت
بی جهت بر ممکن و کون و مکان شک می کنم
نیستم کافر ولی ترک عبادت کرده ام
در رکوع و سجده و شرح بیان شک می کنم
دوستت دارم دروغی شاخ دار و چرت بود
بر دروغ و شاخ و چرت و دوستان شک می کنم
نیستم دیوانه اما از برای احتیاط
برهمین لایک و کامنت همرهان شک می کنم
می روم تا اندکی در خود کنم تردید و شک
در نهایت بر خود شک و گمان شک می کنم
ای که این شک نامه می خوانی سپاس اما رفیق
بر شما هم در سکوت و بی زبان شک می کنم
سروده : بابک حادثه
دست بوس یکایک دوستان می باشم صرفا طنزی بود از گذشته
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
فروردین 12, 1397
آفرین
پاسخ
فروردین 12, 1397
عرض ادب و احترام جناب استاد بن یباره گران ارج
بنده نوازی فرمودید عزیز …….
پاسخ
فروردین 13, 1397
درود برشما استاد ادیب و فرزانه جناب احمدی گرانقدر
بسیار زیبا و دلنشین
قلمتون سبز و رقصان
در پناه حضرت دوست پایدار و برقرار باشید.
پاسخ
فروردین 14, 1397
درود بانو میرزایی عزیز
بنده نوازی فرمودید ....در خدمتم بانو …ممنون که یاد از یاد رفتگان نمودید..
پاسخ
بستن فرم