🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 طاقچه و باغچه

(ثبت: 245911) اسفند 19, 1400 

 

روی یک طاقچه ی صاف و قشنگ
چیده ام خاطره های خود را
و بروی همه ی خاطره ها
می کشم دستم را
تا که براق شود
رنگ بتاباند باز
و ببارد شعف و شور ، ز هر یک از آن

ولی امروز
بروی همه ی پنجره ها خاکی هست
که به دستان تمیزی نشود باز تمیز

روی هر خاطره از شور و نشاط قبلی
یک غبار از غم هجران پیداست
و دگر چشمی نیست
تا بتابد مهری
و دگر نیست نشاط و لبخند
تا ببارد باران
،،،،،
روی این طاقچه ی خاطره ها
هر چه خوش بود ، دگر زیبا نیست
چشم مهری که به اینجا نگریست
بسته گردیده به باغ
همه ی خاطره های این باغ
تن به انبوه غباری دادند
تا فراموش شود
خاطره ی طاقچه و باغچه ها

تقدیم به ارواح طیبه ی مادرم ، پدرم ، و برادرم و دوستان شهیدم

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. حسین شیرکوند

    اسفند 19, 1400

    🌸🌻🌷🌸🌻🌷🌸

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا