🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عروس مومیایی تقدیر

(ثبت: 211530) تیر 21, 1398 
عروس مومیایی تقدیر

آفتاب تن می دهد به افق
چه دریا ناباورانه بخندد
چه پشت کند به غروب
پروانه به آغوش شعله می زند
چه شمع ایستاده بگرید
چه بزاید بغض های سرد
در مرز سنگ چین خواب و بیداری
دیدم عروس مومیایی تقدیر
به حجله ما آرمیده بود
درگیرم با تشویش انگار های یک تصویر
از کابوس قدمت نا هنجار این کوتاه آشنایی
سوز داغی است به کتف زخمی این دل
از بوسه خنجر ی به رسم قفا …
بختک کمان ابروی اردیبهشتی
بی خبر از تفاوت امید و آرزو
به گول بزم نور و نوای زاده گان کذاب
سقوط را صدا میکند در توهم پرواز
آنکه به شکستنت لبخند می زند
به درد رفتن بایدش سپرد
شیاری بود میان من و او در ابتدا
امروز … دو سوی عمیق ” هرگز ” ایستاده ایم

امیر جلالی –

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. اکبر رشنو

    تیر 22, 1398

    درودها

    عالی وارزنده
    و
    پر احسا س با مضمون آفرینی بس لطیف
    با مرزهای نازک خیال
    که زیب و زیور
    ریخته بر دوش واژه ها
    حس حزنی معجون این انسجام عبارات بود
    البته شعر
    و
    این لفظ شعر که سرود جانست
    نشانش بر سینه هر نوشته ای زده نخواهد شد
    و
    اینجا بود
    که شروع در تمرکزی از حس
    آغاز موثری داشت در طرح کلام
    و
    موفق و تا ثیر و تحسین بر انگیز می شد
    تا پایان

    و

    دستمریزاد و 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

    • امیر جلالی

      تیر 26, 1398

      جناب رشنو ، سرور گرامی ، از اظهار لطف و عنایت شما بی نهایت سپاسگزارم و همراهی شما قدر دان بوده و حضور شما را در کنار نوشته هایم ارزشمند می شمارم .درود بر شما

  2. امیر جلالی

    تیر 26, 1398

    دوست عزیز و گرامی ، بی نهایت سپاسگزارم از همراهی شما. لطف شما را قدر دان خواهم بود و درود بر شما

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا