🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عسل

(ثبت: 270063) خرداد 12, 1403 
عسل

طبقِ نظـــرِ ناظـــرِ لبخندِ شما

در ذوق و سلیقــهٔ لبِ قندِ شما

معجونِ سفارش شدهٔ امّیدست

نامیده تو را عسل خداوندِ شما

ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی. هند. دهلی‌نو
ـــــــــــــــــــــــ

 

 

نظرها
  1. سیدمحمدرضا لاهيجی

    خرداد 15, 1403

    پشتکار و سرسختی، یا هوش و نبوغ؟

    استاد کاترین کاکس، در سال ۱۹۲۶ تحقیق بسیار جالبی درباره‌ی هوش و نبوغ انجام داد. به نظر می‌رسد که هنوز هم نتایج این تحقیق معتبرند. او تصمیم گرفت زندگی سیصد و یک شخصیت تاریخی بسیار موفق را بررسی کند و علل شهرت و موفقیت آنها را بیابد. این افراد چنان دستاوردهای ارزشمندی داشتند که نام‌هایشان در شش دایره المعارف مشهور ثبت شده بود. خوش‌بختانه درمورد آنها، نوشته‌های فراوانی وجود داشت و کاکس می‌توانست برای انجام تحقیق خود، از این اطلاعات بهره بگیرد.

    هدف اولیۀ کاکس این بود که هوش هر یک از این افراد را نسبت به هم و در مقایسه با بقیۀ انسان‌ها بررسی کند. او شواهد موجود را، با توجه به سن و برتری دستاوردهای آن افراد، بررسی و ضریب هوشی آنها را در کودکی محاسبه می‌کرد. 

    کاکس نتیجۀ تحقیقاتش را در کتابی هشتصدصفحه‌ای منتشر کرد. او این افراد را به ترتیب هوش رتبه‌بندی کرد. طبق تحقیقات او، جان استوارت میل، با ضریب هوشی ۱۹۰ در صدر جدول قرار داشت. در رتبه‌بندی کاکس، ضریب هوشیِ ۱۰۰ تا ۱۱۰ نفر از این بزرگان فقط اندکی بیشتر از میانگین هوشی سایر افراد برآورد شده بود و کمترین ضریب هوشی متعلق به این افراد بود: کوپرنیک بنیان‌گذار ستاره‌شناسی مدرن، مایکل فارادی شیمی‌دان و فیزیک‌دان و میگوئل سروانتس شاعر و رمان‌نویس اسپانیایی. نیوتون هم با ضریب هوشی ۱۳۰، درست در میانۀ این فهرست قرار داشت.

    کاکس سعی کرد به دقت، این سیصد نفر را بر اساس دستاوردهایشان در بلندمدت، طبقه‌بندی کند. به این ترتیب او ده نفر را در صدر این جدول و ده نفر را در پایین آن قرار داد. ده نفر اول فهرست کاکس یعنی مشهورترین نوابغ تاریخ، در چهار قرن پیش از  تحقیق او، عبارتند از: فرانسیس بیکن، ناپلئون بناپارت، ادموند برک، گوته، مارتین لوتر، جان میلتون، نیوتون، ویلیام پیت، ولتر و جورج واشنگتن. کاکس سعی کرد به دقت این افراد را با افرادی که در پایین جدول قرار داشتند، مقایسه کند و علل موفقیت آنها را بررسی نماید.

    کاکس بر اساس داده‌هایش، نتیجه گرفت که شخصیت‌های تاریخی موفق، از بیشتر انسان‌های معمولی باهوش‌ترند و البته این سخن کاملاً درست است. اما نتیجۀ دیگری که از تحقیق کاکس به دست آمد و بسیار عجیب و دور از انتظار بود، این بود که ضریب هوشی در تفکیک پردستاورترین و کم‌دستاوردترین افراد این گروه، اهمیت بسیار کمی داشت. میانگین ضریب هوشی دوران کودکی پرآوازه‌ترین نوابغ که کاکس به آنها لقب ده نفر اول را عطا کرد، ۱۴۶ و میانگین ضریب هوشی ده نفر آخر فهرست او ۱۴۳ بود. همان گونه که می‌بینید، تفاوت ضریب هوشی این دو گروه بسیار جزئی است. به بیان دیگر، در تحقیق کاکس، رابطۀ بین هوش و شهرت و موفقیت بیش از حد کم و ناچیز است.

    با توجه به این که گفتیم عامل اصلی صعود ده نفر به صدر فهرست و نزول ده نفر دیگر به آخر آن، هوش و استعداد نبود، حال این سؤال مطرح می‌شود که چه عاملی باعث تفاوت و تمایز این افراد از هم شد؟  کاکس و دست‌یارش، برای پاسخ دادن به این پرسش مهم، ۶۷ صفت شخصیتی مختلف را در آنها ارزیابی کرد. بسیاری از این ویژگی‌ها، در افراد مشهور و مردم عادی، تفاوت‌هایی بسیار جزئی با هم‌دیگر داشتند، اما در این میان، چهار شاخص مهم وجود داشت که افراد نابغه و مشهور را از دیگران جدا می‌کرد. کاکس این چهار شاخص را در یک گروه جداگانه گذاشت و آنها را پایداری انگیزه نامید.

    این چهار شاخصه عبارتند از: ۱) میزان برنامه‌ریزی برای آینده، به بهای داشتن پول بخورونمیر؛ یعنی افراد مشهور و نابغه حاضر بودند به حد اقل امکانات زندگی قناعت کنند، ولی به طور جدی و منظم به سوی هدف خود پیش بروند، ۲) رها نکردن تکالیف و وظایف خود فقط به دلیل علاقه به تنوع. آنها این قدرت شگفت‌انگیز را داشتند که از رفتن به دنبال هر چیز تازه دست بردارند، تنوع‌طلبی خود را مهار کنند، در مقابل میل خود به تغییر مقاومت کنند و یک‌دل و یک‌جهت همۀ زندگی خود را وقف هدف خویش نمایند، ۳) میزان اراده یا پشت‌کار؛ یعنی تصمیم راسخ برای دنبال کردنِ مسیری که آن را انتخاب کرده‌اند و ۴) تمایل نداشتن به کنار گذاشتن تکالیف در مواجهه با موانع؛ در واقع آنها دارای پشت‌کار، سماجت و سرسختی بودند و در مواجهه با موانع ناامید نمی‌شدند و دست از هدف خود برنمی‌داشتند.

    استاد کاترین کاکس، در قسمت خلاصۀ نظرها، چنین نتیجه‌گیری کرده است: هوشِ بالا، و نه لزوماً بالاترین هوش، در ترکیب با بالاترین حد پشت‌کار، نسبت به بالاترین حد هوش در ترکیب با پشت‌کاری کمتر، به دستاوردهای بزرگتری منجر می‌شود. معنای این سخن آن است که افرادی که هوش کمتر و پشت‌کار و سرسختی بیشتری دارند، در مقایسه با افرادی که هوش بالا و پشت‌کار کمتری دارند، به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا می‌کنند و مشهورتر می‌شوند

    کتاب سرسختی
    از آنجلا داک‌ورث
    ترجمۀ هدیٰ پری‌زاده
    صفحه ۹۱/۹۴

    • حمید گیوه چیان

      خرداد 15, 1403

      درود جناب لاهیجی عزیز و بزرگوار
      خیلی جالب و قابل تامل بود این مطلب ارزشمندی که فرستادید.
      سپاس از زحمتی که کشیدید.
      سایه‌تان مستدام
      شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏👌👌👌

    • درود استاد بزرگوار مطالب ارسالی شما را خواندم؛
      برایم بسیار جالب و خواندنی بود؛
      واقعا همینطوراست؛ داشتن پشتکار و اراده از داشتن هوش بالا بسیار مهمتراست..
      ممنونم از زحمتی که کشیدید
      سلامت و تندرتس باشید