🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عَدُوُّ مُبین

(ثبت: 4429) تیر 14, 1396 
عَدُوُّ مُبین

زنده دلی اهل صفا و شهود
 نیمه شبی خانه ی خود خواب بود

 دید دوتا کوه سترگ و بلند  
سر به فلک برده کنار همند
 
روی یکی بود خودش مستقر
آن دگری مَامَن شیطان شر

 بین دوتا کوه عجب دره ای
آب از آن هر دلی و زهره ای
 
گفت به شیطان که به این مرد پیر   
 رحم کن و دامن ما را نگیر
 
 گفت که در مذهب ما رحم نیست  
 این نظر از سوی شما سادگیست
 
بی شک اگر ما به تو یابیم دست  
جای تو پایین همین دره است

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. مهران اسدپور

    تیر 18, 1396

    درود و دستمریزاد جناب علیخانی عزیز ؛

    مثنوی زیبایی سروده اید …

    فقط دو پیشنهاد ؛

    اول اینکه در مصرع دوم این بیت ؛

    بین دوتا کوه عجب دره ای…
    آب از آن هر دلی و زهره ای…

    مضمون برای حقیر زیاد گویا نیست …

    و در مصرع آخر ؛

    جای تو پائین همین دره است…

    جای تو در «قعر »همین دره است، را بیشتر میپسندم …

    جسارت بنده را بخشید …

    موارد مذکور به هیچ وجه نقدی به ساختار صحیح و محکم شعر حضرتعالی نیست بلکه صرفاً پیشنهاد و نظر بنده است…

    توفیقتان افزون باد به مدد الهی …

     

    • سلام دوست عزیز

      ممنون از این که زحمت کشیدید و با دقت خواندید و نظر محترمتان را بیان کردید

      فکر می کنم با توضیح زیر مفهوم این بیت بهتر درک شود؛

      بین دوتا کوه عجب دره ای(وجود داشت)

      آب از آم هر دلی و زهره ای

      (که هر دلی  و زهره ای بادیدنش آب می شد)

      پیشنهاد دومتان هم کاملا به جا ودرست می باشد و مفهوم را کامل تر می رساند

      ولی شخصا از نظر آوایی

      جای تو پایین همین دره است

      را بهتر می پسندم و روان تر می بینم

      باز هم ممنون از ارشادتتان

      موفق و موید باشید

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا