🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خداوندا ببین نواب بر روی زمینت را
نمیبینم چرا پس شرم و آزرم جبینت را؟!
نگو شرمت نمیآید از این عُمال آدمکش!
از این مومننماهایی که آلودند دینت را!
نگو میبینی و اعمالشان نادیده میگیری!
نگو در فرج ناپاکیزه میریزی جنینت را!
نگو از نطفه و از بطن طاهر آفریدیشان!
که بطن و نطفه طاهر نمیدّرًد امینت را!
چه شد امنیت آنکه خلیفه بر زمین کردی؟!
نمیبینی میان خود و او دیوار چینت را؟!
کیاند اینان که با نام تو جان خلق میگیرند؟
کیاند اینان که میریزند خون جانشینت را؟
خداوندا خدا باش و بساط ظالمان برچین
به نابودیشان گُستر خداوندا کمینت را
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
شهریور 28, 1401
از این مومن نماهایی که آلودند دینت را
سلام و درود و خدا قوت
پاسخ
شهریور 28, 1401
درود و ارادت قربان
پاسخ
شهریور 28, 1401
کیاند اینان که با نام تو جان خلق میگیرند؟
کیاند اینان که میریزند خون جانشینت را؟
درودها جناب امیری گرانقدر
🌷🌷🌷
پاسخ
شهریور 28, 1401
درود متقابل بانوی گرانقدر
پاسخ
شهریور 28, 1401
جناب کیوان امیری
درود بر شما
خداوندا
در سینه ی تفتیده تب ِ غم دارم
یک آیینه احساس ِ نفس کم دارم
در پناه خدا
از هر گزندی در امان باشید
😔 💐🌿💐🌿💐🌿
پاسخ
شهریور 28, 1401
دمت گرم
پاسخ
شهریور 30, 1401
استاد ارجمندم
بسیار زیبا و دلنشین بود.
سپاس بیکران .
پاسخ
مهر 26, 1401
درودو سپاس بزرگوار نازنین
دستمریزاد زیبا و خواندنی است
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم