🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چه با من می کند هر شب مرور ِ حس ِ تنهایی
دلم لبریز ِ ماتم شد چرا آخر نمی آیی ؟
چگونه بگذرم از تو که با من همنفس هستی
از آن روزی که دل بستم به این عشق ِمسیحایی
هوایی می شوم هر دم ، بیاد ِشهر ِ چشمانت
نگیر از من من ِ ما را در این بحر ِ تماشایی
بزن گلخنده ای امشب سرا پا شعله ور سازم
که این آتشفشان ِ دل سروده شور ِ شیدایی
بهاران آمده گلشن ، هیاهوی عطش دارد
بنوشان جرعه ی عشقی از آن شهد ِ شکیبایی
چرا باید برای تو غزل از بی کسی گویم
میان ِ غلغل ِ اشکی که ،می جوشد چو دریایی
طلایی کرده ای دل را میان ِ زمزم ِ عشقت
بیا امشب رهایم کن ، از این زّنار رسوایی
طلعت خیاط پیشه
طلای کرمانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (11):
بهمن 27, 1401
سلام استاد گرانقدر
صبح و روز سرکارعالی متعالی
درود بر شما
لطفاً مثل قبل بیشتر ما را مستفیض بفرمایید
پاسخ
بهمن 28, 1401
جناب دکتر لاهیجی ارجمند
بهترین لحظه های زندگی من حضور در جمع شما عزیزان است
🙏💐💐💐
پاسخ
بهمن 28, 1401
خاکسارم استاد کم نظیرم
دلتنگ اشعار نغزتان هستم جسارت کردم عذرخواهم!
پاسخ
بهمن 28, 1401
فرزندم تو را از جان و دل دوست دارم و به بوجودت افتخار می کنم این چه حرفی است که می زنی؟
یک سبد گلهای نرگس تقدیم شما باد
💐🙏💐🙏🌿
پاسخ
بهمن 27, 1401
درود بر بانوی غزلها استاد طلای کرمانی ارجمند🌾☘️🌿🌱🌹
غزلی زیبا و دلنشین مهمانتان بودم بس دلکش،قلمتان هماره نویسا🌹🌱🌿🌿☘️🌾🌾👏👏👏👏👏👏👏🍂🍂🍂🙏🙏🙏👏👏👏👏👏👏👏👏
پاسخ
بهمن 28, 1401
جناب مدهوش ارجمند
از حضور پر مهرتان ممنونم
🌺🌺🌺🌺🙏
پاسخ
بهمن 27, 1401
سلام و درود
غزل زیبایی را مهمان طلعت مهربان بودیم
در پناه خدا 🌱👌👌👌👌👌👌🌱
پاسخ
بهمن 28, 1401
سپاس از لطف شما
جناب استاد طارق ارجمند
در پناه عشق ِ خدا از هر گزندی در امان باشید.
💐💐💐
پاسخ
بهمن 28, 1401
سلام
هرچند که زنار اشارتی ادیبانه به داستان شیخ صنعان است و آن ابیات سوزناک عطار و نیز ارتباط دم و مسیحا در بیت دوم کاری ست که معمولا شاعران انجام می دهند . اما در کلیت امر و فراتر از بحث تخصصی شعر در مورد عشق به نتایج وحشتناکی رسیدم که امیدوارم حقیقت نداشته باشد . من فکر می کنم عشق اتفاقی یک طرفه س و اگر کسی ما را دوست داشته باشد ما متقابلا او را دوست نداریم و در پی کسی هستیم که دلش با ما نیست !! نه فقط برای خودم این اتفاق افتاد و کسی که دوستش دادم دل به دیگری بست و رفت ، بارها و بارها شاهد این ماجرا بودم در داستان عاشقی دیگران . هرچند دلایل روانی و اجتماعی این امر را می توان کشف نمود . اما در کل واقعیت تلخی ست و امیدوارم این مشکل عمومی نباشد و یا من اشتباه کرده باشم .
پاسخ
بهمن 28, 1401
استاد ارجمند جناب مهرداد مانا
من عشق را در ذره ذره ی طبیعت می بینم و هیچ موجود زنده ای بدون عشق نمی تواند زندگی کندبه همین دلیل سالهاست که عشق برای من نفس است برای من اکسیزن است
من عاشقانه در اطرافم عشق را می بینم و این همان چیزی است که زندگی را می سازد و گرنه آنکه اگر به ما علاقمند باشد ما را تحت تاثیر قرار می دهد هوس است نه عشق. عشق نیروی قدرتمندی است که زلال است و به لطف خدا در دلهای عاشقان عشق بودیعه گذاشته شده است .
شاعران بی عشق میمیرند.من شعر را آنقدر قدرتمند می بینم اشعار پر شور و عاشقانه از آن سرچشه می گیرد.
از لطف و محبت شما سپاسگزارم
در پناه خداشادکام باشید
🌺🌺🌺🌺💐🌿
پاسخ
بهمن 28, 1401
سلام مجدد
کتاب سوانح العشاق احمد غزالی را اگر خولنده باشید عشق و جان دو موجود می باشند که جسم یا تن مرکب جان است و مرکب جان عشق می باشد و بنده احتمال میدهم عشق موج لطیفی از ذات الهی ست.
پاسخ
بهمن 28, 1401
درود بانو
غزلی بسیار دلنشین خواندم
لذت بردم👏🌺
پاسخ
بهمن 29, 1401
درود خانم خیاط پیشه
با آرزوی سلامتی و توفیق الهی همیشه شاد و سلامت باشید 🌹🌹
پاسخ
بهمن 29, 1401
درود ها عزیززیبا قلم
عاااالی دستمریزاد
پاسخ
بهمن 30, 1401
درود و عرض ادب
بسیار زیبا و پر مغز و پر احساس.لذت بردم
در پناه حق سلامت و پیروز باشید
🌹🌹🌹
پاسخ
اسفند 12, 1401
درود بر شما مهربانو عالی بود
پاسخ
بستن فرم