🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 فراق یار

(ثبت: 253730) آذر 20, 1401 

 

نيست در ميکده ساقی دلِ ما را ببرد
وندر اين ظلمتِ شبها شب ما را ببرد
کو عقابی که در اين معرکه ی باد خزان
با هجومش همه بال و پَر ما را ببرد
چشم ما بر درِاين ميکده تا صبح نخُفت
شايد اين مرتبه مهرش غم ما را ببرد
شاهد ان در حرمِ خلوت او شمع شدند
شايد امروز نسيمی خَس ما را ببرد
تا سحر دست فشانم به هوای حَرَمَش
شايد اين مرتبه تيغش سَرِ ما را ببرد
ساقيا صد قدح ناب به دستم دادی
شايد اين بار سبویی دل ما را ببرد
بال و پَر از عطشِ ديدنِ تو سوخت ولی
شايد اين مرتبه آتش گِلِ ما را ببرد
ما به ديدار تو يک روز مجالی خواهيم
شايد آن روز بهارت , غم ما را ببرد
دم به دم می خور و در ميکد ها باقی باش
شاید این شرب , خُماری ز سر ما ببرد

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

نظرها
  1. صفا یغمایی

    آذر 20, 1401

    سلام .پس قوافی چی شدندجناب همدانی🤔🤔🤔

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا