🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نگاه تو گوياتر از هر زبان
کلام تو کوتاهتر در بيان
بهاران اگر سبزه و گُُل دَميد
به صبرِ زمستان و سرما رسيد
چو باغ بر گلستان نظاره گر است
هزاران نگاهش به خارِ ره است
زبان را نگه دار از بد رهی
رهِ پُرفراز و نشيب و بدی
اگر نکته ای را تو نشناختی
مبادا که يکباره بيرون دهی
سکوتت هنر شد در روزگار
تو بينا دلی ای فروزنده حال
خداوندِ سبحان ميان هزار
يکی را برانگيخت از صد هزار
کلامش به زيبائی مهر بود
نگاهش بلندای پرواز بود
هزاران اثر در کلامش نهفت
هزاران دَمَن با بيانش شِکُفت
ببين در کنارِ تو خوبی کم است
ببين آفتابِ جهان يک سر است
ببين در ميانِ چمن گُل کم است
ميانِ هزاران نفر آتشِ دل کم است
در انبوه این خانه ها سر تر است
يکی از ميان همه بهتر است
هزار و يکی کوه در اين جهان
يکی را حرا کرد در اين زمان
ميان خلائق , در اين زمين
فقط چارده تن نگين يقين
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
تیر 3, 1401
سلام برخی ابیات نیازمند التفات در زمینه قافیه هستند
پاسخ
تیر 3, 1401
سلام
واقعا در خصوص صنايع ادبى اشكال فراوانى دارم
ممنونم
پاسخ
تیر 3, 1401
درود بر شما
🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 3, 1401
هزاران سپاس
پاسخ
بستن فرم