🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۱/۰۴/۲۲ |
| تعداد شعر: | 251 |
| تعداد مطالب: | 6 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۹ |
درد یعنی مـرغِ عشقی در دلِ دیـوانه‌ام
آبِ چشم و ارزنِ تنهایی و غم می‌خورد!
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
دی 27, 1401
سلام و درود جناب دکتر
روز بخیر
از لطف و بزرگواری شما سپاسگزارم
سلامت باشید و سعادتمند
دی 27, 1401
سلام و درود جناب رضاپور گرانقدر
وقت بخیر
از لطف و محبت شایان شما بزرگوار سپاسگزارم
سلامت باشید و مغنی عشق
دی 27, 1401
سلام خواهر بسیار گرانقدرم
خوش آمدید
از حضور مهربان شما بزرگوار سپاسگزارم
دی 27, 1401
سلام و درود جناب شرعی عزیز
وقت بخیر
از لطف حضور و مهربان نگاه شما سپاسگزارم