🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مثنوی درد 10 – حقوقهای نجومی 3

(ثبت: 250412) شهریور 5, 1401 

 

سالها بردند و خوردند این نجومی خوارها
ماهها بگذشته از تصویب قطع مارها
اینچنین دستان شیطان زاده ها در کارهاست
اینچنین حرف و حدیث از بردن انبارهاست
یک خجالت از نجومی‌خوارهای دزد بس است ؟
بی کفایت بودن اعمالتان , این مرهم است ؟
بس کنید بازی موش و گربه را , ما دیده ایم
این قوانین کذائی تان به ذهن سنجیده ایم
چشمهاتان کور گشته از تهاجم بر ضعیف
قلبتان آلوده از شرک و خیانت بر نحیف
روزها رفتند و ماه ها , بگذرد این خارها
بی لیاقتها به صدر منصبند این سالها
ذهن مردم را به صد نیرنگ بازی می دهید
مال محرومان چو شدادان به یغما می برید
سفره ی مردم به لحظه کوچک و کوچک شده
سفره ها در کاختان از مال مردم پر شده
ادعاتان یک توازن در شئونات بود و بس
ما ندیدیم جز خباثت از قوانین هر چه هس
تا به کی حفر شکاف و گود فقر در جامعه
تا به کی دور از خدا و مردمید , بی واهمه
پس چرا از عدل و انصاف و مروت دم زدید ؟
پس چرا ذهن ضعیفان اینچنین بر هم زدید ؟
فیش دریافت شما بر پایه ی تصویبتان
سر به افلاک می زند , از خوبی تقدیرتان
سرنوشت مردمی مظلوم با رای شما
ملتی محروم گردیدند با سعی شما
در مقام ادعا , گوی از رقیبان برده اید
در قضاوتهایتان خون ضعیفان خورده اید

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا