🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آب در آوندِ درختان خشکید
کودکانِ تشنه لب در سودایِ ترنمی
به خوابی مرگبار گرفتار آمدند
چکاوکی در رؤیایِ چکه ای
دل به دریا زد
افسوس
اما از بالیدن باز ماند بالهایش
دخترکانِ گرمسیری
کوزه هایِ خشک و خالی را
به تشییع آب می آوردند وُ رودهٔ گندیدهٔ رود
چون مُرداری کرم زده بی وقفه تعفن می تراوید
آری…. آدمیانِ مبتلا به هبوطِ اندیشه
ناجوانمردانه کشته بودند آب را
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
بستن فرم