🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 من دارد می رود

(ثبت: 218039) آبان 24, 1398 
من دارد می رود

به هر کجا که می نگرم
هجرت است و قهقهه ی تلخ تنهایی.
هوای رفتن به سرم زده،
دارم می روم، دارم به رفتن می روم.
دارم می روم، به درون چمدان دلهره ام.
آهای، من دارد می رود.
من دارد به خویشتن بی نهایتِ بی خویشِ خسته ی خاموش، می رود.
شاید ذهن زمین یک روزی سبز شد و من برگشتم.
شاید خاطره ها در مرمر خیال زرینِ شبم، به مهر تکثیر شد.
شاید خرده های ریز احساسم،
یک انسانِ عاشقی شد و برگشت.
مجال ماندن نیست.
باید بروم.
به هر کجا که می نگرم
هجرت است و قهقهه ی تلخ تنهایی.
هوای رفتن به سرم زده،
دارم می روم …

معصومه محمدی سیف

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا