🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بیضیِ چشمانم درد میکند!
دایرهٔ قلبم درد میکند!
مربعِ دستهایم
استوانهٔ پاهایم
ذوزنقهٔ دهانم
بندبهبندِ عددِ پیِ استخوانِ بی تراکمم
بدونِ باهمگانم درد میکند!
منِ چندپهلویِ ناقصُالاضلاع
_ متساویالساقین
بهاتفاقِ هندسهٔ امعاء و احشاء
مَردِ دردِ مُرکبم!
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
مرداد 25, 1401
تحلیلی از جنابِ دکتر هاشمی بر اثر “مردِ دردِ مرکب” ضمنِ قدردانی از لطف و بزرگواری ایشان، امید که کمترین لایقِ محبٌت حضرتِ جنابشان باشم!
ــــــــــــــــــــــــــ
درود و عرض ارادت به جناب شاعر
به پندار من این شعر از آن رو جالب توجه و قابلِ تأمل است که ما را به این حقیقت رهنمون می شود که جهان در هستی ساده شدهٔ خود چیزی نیست جز اشکال سادهْ هندسی!
اشکالِ هندسی از دیرباز موردِ توجه بشر بوده است و این توجه در فلسفه نیز انعکاسی در خور یافته است، بطوریکه از نظرِ فیلسوفانِ یونان اصولِ هندسه ازلی و ابدیاند و از این رو هرگز در معرضِ تغییر و زوال نیستند!
به پنداشت آنان هندسه، ذهن را برایِ ادراکٍ حیات کیهانیِ افلاک آماده میساخت و روشی بود که در آن به عالم نظم و سامان داده میشد!
افلاطون هندسه و عدد را به عنوان اساسیترین و همچنین مطلوبترین زبانِ فلسفی به شمار میآورد، وی هندسه را به عنوان روشنترین قالبِ زبانی برای توصیف قلمرو مابعدالطبیعیِ جهان اعلیٰ معرفی میکند و از این رو بر در اکادمی خود نوشته بود هرکس هندسه نمیداند وارد نشود و عقیده داشت تنها آنانکه هندسه میدانند میتوانند واردِ معبدِ معرفتِ الهی شوند!
ابن سینا هم هندسه را علاوه بر معرفی اشکال و کمّیتهای آنها دارایِ معنایی رمزی میدانست و عقیده داشت اوّلین عنصرِ این جهان در اصل نقطه است که تحتِ فعل طبیعت در آمد و به خط و سطح و بالاخره به جسم مبدّل شد، جسم به نوبهٔ خود تحتِ تحریک طبیعت و تدبیرِ نفس قرار گرفت و به اشکالِ کامل هندسی مانند دایره، مثلث و بالاخره مربع در آمد!
در آراء فیثاغوریان نقطه واحدِ اوّل است از آن، خط و از خط، سطح و از سطح، حجم حاصل شده است!
افلاطون دایره را کاملترین و زیباترین اشکال میدانست که نقطهای است گسترش یافته که رمزِ جوهرِ اعلیٰ است شعاعهای آن، رمزِ تشعشع، محیط آن، رمزِ انعکاس است!
همچنین مربع به عنوان یکی از مهمترین صورتهایِ رمزی شناخته شده است که شکلیست که با اضلاع و زوایای برابرش، احساسی از سکون، استحکام، حصار، کمال و استقرار را به ذهن متبادر می کند!
امّا اینکه شاعر موجودیّت انسان را به اشکال هندسی فروکاسته و درد را در همهٔ آنها جاری و ساری دانسته به نظرم نکتهٔ بدیعیست هرچند قریب به این مضمون قیصر امین پور نیز شعری دارد!
دردهایِ من
گرچه مثل دردهایِ مردمِ زمانه نيست
دردِ مردمِ زمانه است
مردمی که چين پوستينشان
مردمی که رنگِ روی آستينشان
مردمي که نامهايشان
جلد کهنهٔ شناسنامههايشان
درد می کند
من ولی تمامِ استخوانِ بودنم
لحظههای سادهٔ سرودنم
درد می کند!
پاسخ
بستن فرم