🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تقدیم به جان بزرگ پروین اعتصامی:
بعضی از این شاعران بازیگرند
در رجز خوانی که بس نام آورند!!
شعرشان از بوی یونجه پر شده
حرفشان آری که خواب و خور شده
گاه شعری خالی از هر گفته ای
حاصلِ ذهنِ خموشِ خُفته ای
شعر زیبای کهن را قاتلند
ای عجب!! خنیاگرانِ محفلند
میشنیدم خود به گوش خویشتن
از بَد اندیشانِ غافل…،این سخن:
«شعرِ کهنه شعرِ فرسوده چه سـود؟
شعر ما بشنو که باشد این سرود!»
شعرها خواندند و معنایی نداشت
ذره ای هم شور و غوغایی نداشت
ای فدایت، نازنین، پروینِ من
راه و رسم تـو بود…، آیینِ من
حافظ شعر کهن، غوغاگرم
من به خاکت از ادب، سر میبرم
زَن بُدی، امّا به مردان بَر شدی
تن به خاک و جان که بَر دفتر شدی
کی بمیری؟!! تو همانا زَنده ای
آتشی در سینهها افکنده ای
ای غزال چابک دنیای دل
در مصافت آهوان دیدم خجل
توسن شعر و ادب شد رام تو
تا ابد جاوید مانَد نام تو
زُهره بارودَش به شادی می سرود:
«مُرده بودم ، گر که پروینم نبود »
ای خداوندِ ادب، با بانگِ عـود
طارقِ عاشق، تو را دارد درود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (12):