🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۳/۰۵ |
| تعداد شعر: | 106 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۳/۰۸ |
وقتی دل ویران را ویرانه نمی فهمد
آشوب دل ما را هر شانه نمی فهمد
معشوقه خبر دارد از حال دل عاشق؟
آنجا که مرا حتی هم خانه نمی فهمد
بی بال و پری تنها دل سوخته از عشقم
این سوختن ما را پروانه نمی فهمد
سرمستی مینای چشمان خمارت را
هر ساقی و هر مست میخانه نمی فهمد
تا دوست تویی یارا، دشمن به چه کار آید
این غربت و خواری را بیگانه نمی فهمد
عاشق نشوم دیگر حالا که در این دنیا
مجنون شدن ما را دیوانه نمی فهمد
بهاره کیانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر می‌شود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
در لبخند…
همواره درخت دانش مانا پربار است👏👏
شهریور 12, 1399
با سلام و درود خدمت شما خانم کیانی
بسیار زیبا
🌹🌹🌹🌹
سرمستی مینای چشمان خمارت را
هر ساقی و هر مست میخانه نمی فهمد
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 12, 1399
سلام
چقدر زیبا و دل انگیز سرودید
لذت بردم
زنده باشید به مهر
درود ها بانو کیانی گرامی💐
پاسخ
شهریور 23, 1399
تا دوست تویی یارا
دشمن به چه کار آید
.
😭👏👏👏👌👌
پاسخ
بستن فرم