![بهاره کیانی قلعه سردی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2021/10/PicsArt_09-22-11.58.36-scaled-e1635244415334.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کجای قصه پَر زدی که بیکران ندارمت
شبیه ابر دلپُرم که باز هم ببارمت
منی که واجبم شده طواف چشمهای تو
به معبد دلم فقط، همیشه میگذارمت
ببین چه قصهای شده،به راه تو نشستنم
خدا کند که عشق را،شبی به دل بکارمت
هزار راهِ بسته را به شوق تو دویده ام
که قسمتم شود شبی به قلب خسته آرَمت
بخواب دیدهام شبی،میان خلوتی ز عشق
به قلب سردو یخزده،چه گرم میفشارمت
خوشا بحال آنکسی، که در کنار اوخوشی
نهمنکه عادتم شده بهخوابخود بیارمَت
دل مرا تو پس زدی ولی هنوز عاشقم
چگونه دست هرکسی بهغیر دل سپارمت
به من بگو برای چه، دل مرا شکسته ای
فقط به جرم گفتن همیشه دوست دارمَت؟
بهاره کیانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):