رضا زمانیان قوژدی
تیر 3, 1399

درودها استاد سیاوشی نازنین.
ترانه و غزل کوچه باغ کو و حنجره ای؟
بنظرم یکی از دو واژه باغ یا کوچه حذف شود شعر روانتر خواهد شد.
جسارتم را ببخشایید.
بمانید

پاسخ
- علی سیاوشی
  تیر 4, 1399
  
  سپاس از توجه و دقت نظرتان جناب زمانیان .
  امرتان مطاع است و به قول معروف شنیدن ادب است .
  بروی چشم . قزبان شما .
  🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
  
  پاسخ
- دی 22, 1399
  
  پاسخ
شادان شهرو بختیاری
تیر 6, 1399

درود و عرض ادب جناب سیاوشی بزرگمهر

شراب و شادی و شعر و شعور چه شد؟
شبست و شاعر غمگین و شمع و شب پره ای

لب مریزاد
دم شما گرم

فردوسی آن بزرگ سخنور پارسی بیتی دارد نزدیک به مضمون زیبای شما .

می فرماید:

از این پنـج شیـن , روی رغبت متاب
شب و شاهد و شمع و شهد و شراب

***

به شهر ما همه فرزانه اند و دانشمند
به شکل هر چه درآیند و سلک ساحره ای

🌹👌👏🌺

پاسخ
- علی سیاوشی
  تیر 6, 1399
  
  سلام قربانت برم شهرو جان
  خوشحال میشم اسم نازنین شادان شهرو رو میبینم . بر تارک ادبیات و شعر ایران روزی بدرخشی . دور نیست اون روز . از شعرهای تاریخی اسطوره ای اگه داری باز هم لطف کن مهمونمون کن 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
  
  پاسخ
ابوالحسن انصاری(الف.رها)
تیر 7, 1399

درودبرشما🌹🌹🌹

پاسخ
سپیده طالبی
تیر 8, 1399

سلام و عرض ادب
جناب سیاوشی گرامی قدر

سروده زیبایست بزرگوار
دست مریزادتان باد و پاینده باشید🌺

پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ثبت نام در شعرپاک

امشب ستاره نام تو را داد می زند
ماه از زبان پنجره فریاد می زند

در خلوتی نشسته و خون گریه می کند
سازی که در عزای خودش شاد می زند

امشب دوباره داغ زمین تازه می شود
شلاقِ ِ خاک تب زده را باد می زند

یک خانه در دیار محبت نمانده است
از دور اگرچه شهر من آباد می زند

در حیرتم پرنده اسیر قفس شده
اما دم از سرودن آزاد می زند

از او خیال پر زدنش را گرفته اند
وقتی که دل به دانه ی صیاد می زند

مجنون هنوز گم شده در کوی لیلی است
شیرین لگد به تیشه ی فرهاد می زند

قیصر گرفته در بغل امروز جان خویش
پهلو به تیغ کینه ی جلاد می زند

بی خنده ات شکفتن گل را نشانه نیست
پروانه تکیه بر لب بیداد می زند

باغ از بهار خاطره ات شعر می شود
قلبم به شوق لحظه ی میعاد می زند

« عادل دانشی »

س ن روشن در فراق

بادرودواحترام، همواره ارزنده وستوده است یادابرمردپیامبر،کورش بزرگ، بهتراست لطف وارادت خودرانسبت به چنین شخصیتی باشعری درخورومحکم ابرازکنیم. پایدارباشید🌿

مهرداد مانا در مرز آغوش

دوست عزیزم جناب طارق خراسانی به بنده زنگ زدند و راهنمایی کردند که آنتروپی باید

حدیث عبدلی در نامه ی سرانجام

سلام و عرض احترام 🌱 از زیبایی های این شعر پر بار هرچقدر بگویم کم است... سپاس گزار

حدیث عبدلی در مرز آغوش

همیشه سر نهانی در کاسه ی سپیدم هست که به شما تعارف می شود... سلام و عرض

نسرین حسینی در مرز آغوش

مانا جان احسنت به این اندیشه وبیان ارزشمند در پی اش میدوم تا کجا می کشدمرا