🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سمتِ همین نزدیکی
پشتِ جبینِ پُر عرقِ کوچهٔ تاریکی
بی کیِ رد شدنِ درنگ
از کنارِ مدارِ صفر درجهٔ لبخندی ماتیکی
درست بعد از پیچِ گردنهٔ حیران!
هــــمارضِ مرزِ همسایگیِ دخانیات
به اندازهٔ نخوردنِ یک تکّه نانِ قندی
بیست و چندی و اندی سالست
میمیرم مدام
سرِ ساعتِ دلم خواست
بی کم و کاست
با حیف و میلِ تراکمِ استخوان!
حالا غسال را صدا
تورِ کفن را آماده
آمبولانس و تابوت را مهیا
بی آشنایان و بی بستگانم را بادِ هوا
چال کنید تمام قد
مناطقِ بیستوهفتگانه
وَ حومهٔ حوالیِ حالم را
شاید در شعرِ بعد حاجت روا شوم!
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (13):
دی 21, 1401
سلام و درود ادیب گرانقدر
صبح و روز سرکارعالی متعالی
لطف دارید و بزرگوارید