🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چامک ۰۱۰

(ثبت: 13506) بهمن 16, 1397 

۱- به پا میخیزم
برای کاشتن گلی
بر لب های تو.

 

۲ – گلستانی می سازم
بر لب هایت
دهنات از بوی گل خالی مباد.

 

۳- امروز دیگر بی طاقتم
دست هایت را بده
حوصله ام سرحال آید.

 

۴- چیزی از من نمانده
جز پوستی و مشتی استخوان
و رد بوسه هایم بر لب هایت.

 

۵- این همه گفتم
جانا
مستی را از لب هایم بخواه.

 

۶- در این سرزمین بی کسی
ابر را خبر رسان
خیس کند مرا ز بوسه ی باران.

 

۷ – دلم لبریزِ غم
چشمم خیس از بارانِ اشک
سرمای فراقت استخوان سوز است.

 

۸- در برابر همه اقرار می کنم
زمین می‏ خورد زندگی ام
بدون تو.

 

۹- در برابر همه خواهم گفت:
دوست داشتنت
آیینِ من است.

 

۱۰- همیشه فروتن است
دلم
در برخورد با چشمانت.

 

 

سعید فلاحی

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. مازیار نژادیان

    بهمن 23, 1397

    دوستانه بکار گل را

    که چون گل باشد و عمرش اما بلند و همیشه بهار

    سپاس🌹🌹🌹🌹

    • زانا کوردستانی

      بهمن 25, 1397

      درودتان

      🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌺🌺🌸🌷🌷💐💐🌿🌿🍃🌹🌹🌷🌷🌺🌸

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا