🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
✍🏽
چشمهایت….
چشمهایت بیش از دیدن
کار میکنند!
با چشمهایت
من از
از روز و ماه و سال
خوشه های شراب می چینم
و لحظه های ناب زنانه ام
در انتظار بزرگترین اتفاق هاست!
با چشمهایت
ماسه های مرطوب گونه هایم
تا ابد
استراحتگاه جنگجویان شهر توست!
با چشمهایت…..
چشمانت را ببند
شب است
وقت کاشتن بوسه
بر پلکهای توست….
#مستانه_دادگر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
شهریور 25, 1398
درودها
و سلام
سرکار بانو ماهور
گران ارج
سروده ای با شروعی سهل و ممتنع ساده اما با مضمونی در تعمیق
و ” چشمان ” که برترین حس
از حواس که پنجره ی جادو و رنگین بودنست و هیچکدام از حواس گرچه مهمند و مکمل بودن آدمی و اما به نظر چشمان چراغ جادوست همه ی احساس و اندیشه توامان گاه ، در تلطف و تلطیف چشمان مواج می شود چون تابانی مهر
که دریافتش به زیرکی میسرت
و زبده احساس آدمی اشکست
بی هیج مفسری که در مردمک تو جاریست..
بر گونه گونه ی حسرت و حرمان ای انسان!
و فقطش بسست برای پیک و پیام بی هیچ دفتر و حرف
و شعر که نشات ازین داشته باشد غوغاییست بی صوت رفته در انجماد و صمت و سکوت کلمات
و شروع بسیار خوب و متن هم در سلاست و روانی با چاشنی صمیمییتی سییال
و پر احساس
که در نامگذاری و واژه ی
” چشمانت ” دیدنیست
و ختام هم مزید بود بر حسن و خوبی خاص خود
و به همین بسنده می شود در
توفیق روز افزون بیان احساس و اندیشه
در بی انعطاف کلمات
و
درودتان و دستمریزاد
پاسخ
شهریور 25, 1398
درود
بر شما
و دستمریزاد
و🌺🍃
پاسخ
شهریور 25, 1398
سپاس از حضورتان، استاد مسلم شعر و عشق
پاسخ
شهریور 26, 1398
درود بر شما بانو
زیبا سرودید
💐
پاسخ
بستن فرم