![صباغ کلات](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_36.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نوروزتان فرخنده باد .
رسیدن عید سعید ایرانی را ، به تمام عزیزان ، تبریک می گویم .
سلامت و توفیق ارمغانتان .
…………………………………………………………………..
خشم دلبر ، صاعقه ش ؛ در بوتهء خشکم گرفت
چنته، انبان بود ؛ و صبر انبار،در یک آن ، گرفت
لیک،ازین،آغاز شد ؛ فخرم ، برآن کیوان حضور
شعرسردرکلبه ام ، بر خویش این عنوان ،گرفت
گرچه شادانم ؛ که شعرم، عاقبت، دشتی ، نوشت
تا، شود سرسبز تر؛ زاین ,, دیده ء باران گرفت،،
بعد ازاین هرگز نگویم ؛درد تنهایی ست؛ سخت
آسمان ! پس رو ؛ خدا را ! قلبم از توفان گرفت
چون ،دِماغم ، بهر دل ، رؤیای شیرین پخته بود
شکر لله ! فصل تعبیر،ست ؛ و سر، سامان گرفت
آذری ، گفتم ؛ فقط یک لهجه ایست ؛ از پارسی
ال توکل ! می زنم پیوند ؛ شد ؛ شایان ! گرفت
عاشقان ، بسته دهن ؛ با یار ، گویند ؛ ار سخن
چشمک تلمیح بین ؛,, ناگفته ،، تا پایان ،گرفت
گفتم : ای دلبر ! غزل ، در وصف تو ؛ انگیختم
چهره،درهم کرد؛وخودرا ، هم برای مان گرفت
…………………………….
معانی قافیه : 1 – شعله ور شد 2 – دریافت کرد 3 –به حساب خود گذاشت
4– بارش آغاز شد .5– دلتنگ شد 6 –جوش خورد 7 – درک کرد 8- فیس ، افاده کرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (13):
اسفند 28, 1394
سلاااااام استاد و پدر بزرگوارم
اول اینکه شخصا و مستقیما بهتون خیلی خیلی خیلی…..تبریک.میگم که واقعا با این قلم تون لایق تندیس زرینشعر پاک بودین
امیدواریم که بعد این حضور گرمی در سایت داشته باشین و استفاده کنیم..
یاحق
پاسخ
اسفند 28, 1394
.
دخترم .! ممنون ممنونم ؛ عزیزی ! نور چشم
من ، توانی برتر از این ام ، نباشد ؛ بی قسم !
با سپاسی بی کران ، از این همه ، لطف و صفات
حرمت سوگند می دانم ؛ نخوردم بیش و کم
گرچه ، تا اینجای کارم ؛ نیز ، پا ، سستی دهد
لخ لخی ، من در قفای دوستانم ، می کشم
هفته ای ، یک بار اگر بختم دهد دستی ،چه خوب !
می فزاید بر تلاشم ؛ می نُمــــــــاید ؛ جهد ، هم
این صفایی را ، که من دیدم ؛ به این قدر، ارج مند
برکتی باشد ؛ نگنجد ؛ هیچ جایی …. ، بر کت ام
………………………………………………………….
دخترم . این غزل را در سایت ها برای تمرین قافیه گذاشتم .
یک بداهه بود (ماه گذشته) برای عزیزی . ..ویراستم و تقدیم شد .
بداهه ها را سیونمی کنم . گاهی بازبینی خاطره هاست .و..
حتماً به کاربرد ش دقیق شوید .
ملک الشعرا بهار .در قصیده (آرمان شاعر ) چندین معنا برای گرفتن بکاراورده ..
برخیزم و زندگی زسر گیرم .
واین رنج دل از زمانه برگیرم ……
هردست ، که پیش آروزی دل
…کشد ؛ به خام در گیرم …
آتش شوم و به خشک وتر گیرم
از بر بودم . الان حواسم کمک م نمی کند . بسیار زیباست .
یک مصرع غزل ، از یک مرثیه است که« امین » برادرم .سروده . (آسمان )
سپاس از بزرگواری و بزرگمنشی تان دخترنازنینم . ممنونم.
درود تان ………………….
.
پاسخ
اسفند 28, 1394
سلاااااام و عرض ادب خدمت استاد صباغ کلات ملک الشعرای شعر پاک
تبرییییییک پدرم….
به حق که لایق تندیس و عنوان ملک الشعرایی خود شمایید
مثل همیشه زیبا سرودید
درود بر شما
پاسخ
اسفند 28, 1394
.
دختـرم ! دستمـــریزاد ! صفـــا آوردی
رسم ارباب وفا ، نیک ! به جـــا آوردی
منحنی را، چه کشی؟ سرو نگردد؛قامت
همت عالی است ؛ ولیکن به کجا؟ آوردی
انتظار است ؛ همین ، از خلفی معصومه
واژه تشریف شود ؛ جون به ندا آوردی
شاکرلطف خداوند، خودعبد اللهیست
با حضورت ، به قد شعـر ، قبا آوردی
…………………………………..
درود بیشماره و پر ستاره .
ممنونم……………………….
.
پاسخ
اسفند 29, 1394
سلام استاد گرامی
زیبا بود بسیار
سال نو مبارک
پاسخ
اسفند 29, 1394
.
سال نو را ، زندگی ، بینم ؛ که داری ؛ بهترین
همچنان شاد و سلامت ، شان ، معزز ، بهگزین
روزتان ، نو روز ؛ و نو روزت ، هماره ، فـرّهی
بادهء شور و سرورت ، لب بلب ؛ در ساتگین
آسمان ات ، پر ستاره ؛ هم چنان ! در اوج ها
طالع ات ، سرسبز تر؛ از سبزنای هفت سین
…………………………………………………
تبریکم ، پذیرای لطفتان باد الهی .!
درودتان بیشماره .
ممنونم……………………
.
پاسخ
اسفند 29, 1394
سلام ومهر استادگرامی
ضمن تبریک مقام ملک الشعرایی سال نورو بهتون تبریک می گم
بسیار زیبا بود/عیدتون مبارک
فقط می تونم ازتون نحوه چینش قوافی رو بپرسم؟
قافیه اولتون آن هستن و قافیه دوم گرفت
ولی قافیه دوم در بیت پنجم و قافیه اول در بیت انتهایی متفاوته
می خواستم ببینم چرا؟و ما تا چه حدی مجاز به ساختارشکنی در رابطه با قافیه وردیف باشیم
سپاس/
پاسخ
فروردین 1, 1395
.
.با سلام . گرامیدختم .
حق دقیقا ، با شماست .
امان از پیری و علل بیشمارش
شکل صحیح که در جای دیگرهم دارم . پیش از این جا . این است .
……………………………………
خشم دلبر، صاعقه ش ؛ در بوته ء خشکم گرفت
چنته، انبان بود؛ و صبر انبار ،و در یک آن ،گرفت
لیک، ازاین ،آغاز شد ؛ فخرم ، برآن کیوان حضور
شعر سردرکلبه ام ، برخویش این عنوان ، گرفت
گرچه شادانم ؛ که شعرم، عاقبت،دشتی، نوشت
تا، شود سرسبز تر؛ زاین ,, دیده ء باران گرفت ،،
بعد ازاین هرگز نگویم ؛دردتنهایی ست ؛ سخت
آسمان ! پس رو ؛ خدا را ! قلبم از توفان گرفت
چون ، دِماغم ، بهر دل ، رؤیای شیرین پخته بود
شکر لله ! فصل تعبیرست؛ وسر،سامان گرفت
آذری ، گفتم ؛ فقط یک لهجه ای است ؛ از پارسی
ال توکل ! می زنم پیوند ؛ شد ؛ شایان ! گرفت
عاشقان ، بسته دهن ؛ با یار ، گویند ؛ ار سخن
چشمک تلمیح بین ؛ ,, ناگفته ،، تا پایان ، گرفت
گفتم : ای دلبر ! غزل ، در وصف تو ؛ انگیختم
چهره،درهم کرد؛ و خودرا، هم برای مان گرفت
…………………………….
خانم عسل رادمنش بزرگمهرم . می بخشید
این غزل بدیهه ای بود ؛برای شعر عزیزی .
وفقط یک قافیه ای بود باین شکل :
خشم دلبر، صاعقه ش ؛ در بوتهءخشکم گرفت
چنته، انبان بود ؛ و صبر انبار،دریک آن ، گرفت
لیک،ازین ،آغاز شد ؛ فخرم ، برآن کیوان حضور
شعرسردرکلبه ام ، این فخر ها، برخود ، گرفت
گرچه شادانم ؛ که شعرم، عاقبت،دشتی، نوشت
تا ، شود سرسبز تر؛ بارش اگر چشمم ، گرفت
بعد ازاین هرگز نگویم ؛دردتنهایی ست؛ سخت
آسمان ! پس رو ؛ خدا را ! قلب من از غم گرفت
چون ، دِماغم ، بهر دل ، رؤیای شیرین پخته بود
شکر لله ! فصل تعبیرست ؛ و سامان، سرگرفت
آذری ، سئویله ؛ آنا دیل ، وعده آلدیم ؛ طویلا را
ال توکل ! می زنم پیوندشان ؛ شاید ! گرفت
عاشقان ، بسته دهن ؛ با یار ، گویندی ؛ سخن
چشم تلمیح ش ،, نگفته نکته ، می بینم ؛ گرفت
گفتم : ای دلبر ! غزل ، در وصف تو ؛ انگیختم
چهره،درهم کرد ؛ و خودرا، هم برای من گرفت
…………………………….
یعنی تک قافیه است .
که فقط واژه « گرفت » مطرح است در هشت معنی جناس تام .
روزاول که جایی فرستادم ؛
این را تبدیل به ذوقافیتین (دوقافیه) کردم .برای سایتی.
و روز بعد . درخدمت شما .
« سر ، سامان » . « سامان ، سر » … یعنی : (شکل اول) باقی مانده
و من « هم » به جای « مان » ..همان شکل اول …
………………….
در مصرع اول . اغلب غزل هایم . قافیه دار نیستند .
بارها نوشته ام . فرض کنیم یکی دوبیت اول افتاده .
غزل . باید مفهومش غزل باشد . و از آن بشناسیم . نه از ظاهرش
غزل = سخن دل . …گله ، باشد عشق ، باشد . . گفتگو ، باشد و..و..
خانم مهربانو که در اونجا تشریف دارند . واردشده . کم وکاست را دستکاری میکنند .
ان شاء الله ، اینجا هم شما حواستان . به خط خطی ها باشد . (؟؟)
در ارسال . خطا شده ؛ و از نسخه آخر استفاده نکرده ا م .
…………………………………………….
بزم نوروز ، به فرخندگی تام تو را .ست
همه ایام به کام ؛ و همه برنام تو ، راست
عسل آنجا که شود ؛ علت و سقم است ؛ نحیف
منش این است ؛ که رادی زسلامت ها خاست
عید نوروز ؛ مبــــــــارک ؛ همه روزت ، نوروز
کار برقاعده باشد ؛ که خداوند تو ، خواست
……………………………………………….
عیدتان را تبریک می گویم . مجدد .
با درودها ……………………..
……………….
.
پاسخ
فروردین 3, 1395
سلام و مهر ملک الشعرای گرامی
از اینکه حوصله به خرج دادید و پاسخ سوال بنده رو بانهایت محبت استادی تون پاسخ دادید سپاسمندم /هر دو نسخه زیبا بودند و برای آموختن پرسیدم
درود بر شما
قلمتون ماندگار/مانا باشید
پاسخ
اسفند 29, 1394
سلام و عرض احترام استاد ملک الشعرای پاک
شعر جالب و زیبایی بود
مخصوصا استفاده از معانی مختلف قافیه ی گرفت!!
سپاس
درود بر شما
همواره موفق و پیروز باشید
….عید شما مبارک ….
پاسخ
فروردین 1, 1395
.
.
دخترم ! عیدت ، مبارک ؛ روزها فرخنده تر
سال ها با تندرستی ، شادمانی سر به سر
بزم نوروزی ، پر از آرایش و پاکی و عشق
شاد مانی مستدام . روز ها ، به ؛ از دگر
شعر پاک ست؛ و نگار اعظم ، و یاران نیک
نوبهار آمد ؛ که باشد ؛ بزم را ، مشاطه گر
بی نهایت شاکرم ؛ الطایف یاری بیحد ست
دم غنیمت هست ؛ با اشعار زیبا ، نغز ، تر
…………………………………………….
سپاس ها .
تبریک صممانه ام را پذیرا باشید .
با درود بیشماره ……………………………….
.
پاسخ
فروردین 1, 1395
.
روز میلاد اعظم است ؛ امروز
روز پایان هر غم است ؛ امروز
اسم اعظم ، چوهمرهی ، خواهد
پادشاهی م، به عالم ست ؛ امروز
دخترم ! توأمان ، دو تا تبریک
یک ستایش تو را کم است ؛ امروز
مهربانو ، طلایه دارت ، هست
گفت : میلاد اعظم است ؛ امروز
…………………………………………
صد سال خرمی ، فرخنده ت بادا
دخترم . حواس ندارم .
ومهربانو هم کمرنگی میکند . و ریزمان می بیند
ببخشید .. تبریکم بیات شد .
ولی ، ادا شد
درود ها
وتبریک به جناب طارق نیز دوگانه . عید سعیدو میلاد مسعود
……………….
.
پاسخ
فروردین 1, 1395
مرحبا استاد
زیبا بودد
مانا باشید و موفق
پاسخ
فروردین 1, 1395
.
.
صد سال ، خرمی ، کندت ارمغان ؛ خدای
هر روز ، روز نو ؛ خوشی ، ایام دیر پای
آیینه ء صفا ت ، ز مینا ، صفا ش ، بیش
کد بانوَ ی ، بصحت ؛ و همواره ، کد خدای
ایدل ! بر ین عقیده امینی ؛ یقین تمام
مهمان فرودین تو شد ؛ فر وَ هر همای
………………………………………….
سپاس بیکرانه دخترم .
ممنونم بسیار .
گرامیدختم درود …………………….
.
پاسخ
فروردین 2, 1395
سلام و درود
تا بر صحیفه ی فلک از گردش قمر
روشن بود به هر سر ماهی هلال نو
خصمت شکسته شاخ بود چون کهن درخت
سرسبز نخل عمر تو همچون نهال نو
بادا خجسته بر تو و بر دودمان تو
فصل بهار و موسم نوروز و سال یک
پاسخ
فروردین 2, 1395
سلام و درود
تا بر صحیفه ی فلک از گردش قمر
روشن بود به هر سر ماهی هلال نو
خصمت شکسته شاخ بود چون کهن درخت
سرسبز نخل عمر تو همچون نهال نو
بادا خجسته بر تو و بر دودمان تو
فصل بهار و موسم نوروز و سال یک
پاسخ
فروردین 2, 1395
.
سلام ها .
پرواز را ، مشقت توفان ، گرفت سخت
کو طالعی ؟ به شانهء فرسوده ؛ بال نو
امروزه ، اعتبار ، ندارد ؛ کهن . شراب
جوید جوان ؛ جمال نو و شور و حال نو
افسوس کزخریف و خزان زردروییست
هرلحظه ، عید می رسد ؛ از یک ملال نو
یعنی:به ظرفها، شده موکول ارج و قرب
آب است خوشگوار ؛ ولی ، از سفال نو
شاکی نی ام ؛زقطع هزاران امیدخویش
گر مژده ای ، گهی ، رسد ؛ از اتصال نو
…………………………………………..
درود …………………
..
پاسخ
فروردین 2, 1395
سلام مجدد ملک الشعرای پاک
از خوندن هدیه بسیار زیباتون بی نهایت لذت بردم و خوشحال شدم
شعر بسیار زیبایی بود
سپاسگزارم از تبرکتون
ممنونم استاد ارجمندم
از مهربانوجان نیز متشکرم
شرمنده کردید
سپاس
مجددا عید رو خدمتتون تبریک عرض می کنم
سال شیرینی داشته باشید
پاسخ
فروردین 2, 1395
.
شادمانم ؛ که عید ، باز، آید
بـار دیگـر ، عـــذار ، بگشاید
باز ، تبــریک تازه ای ، گــویم
بزم میــلاد ، شادش ، افـزاید
دهـد ؛ عیدانه ام ، نگار اعظم
هرچه باشد ! هر آنچه فرماید
قدر این عیــد باستان والاست
هر چه ، خدمت کنیم ؛ می شاید
مهــربانـو ست ؛ به کارگـــردانی
شـــــادی ، از شادمــان دل زاید
کو ؟ ولیعهــد شعــر خــور آسان
قلمی ، کاو ، به مـدح ، فـرســـاید
دختــرم ! من بهـــــانه جو شده ام
پیــر ، این است ؛ و این چنین ! باید
تا ، نگاهم ، به دختـــــــری !! افتــاد
غـــــزل م را ، عســــــــل ، بیــالاید
…………………………
.
پاسخ
بستن فرم