🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بیماری مسری شده ی شهر عجیب است
شایع شده عشقی که هوادارِ رقیب است
امّا منِ دلداده گرفتار تو هستم
عشق تو مرا نسخه ی تجویزِ طبیب است
خاکستر جانم پُرِ ذرّاتِ تو بوده ست
در من نفسی مانده که در بند حبیب است
دل را به چه آرام کنم بی تو در این شهر؟
وقتی خبر بودنت از ریشه فریب است
کارم شده در وصف نگاه تو سرودن
از بخت بد این عاشق بیچاره ادیب است
عالم به فدای قدمت دلبر شیرین
آرام بیا کوچه ی دل حاوی شیب است
دل نازک و رنجورم از این بیشه ی دوری
آهوی به دام آمده در صید غریب است
معصومه بیرانوند
۱۴۰۲/۱۰/۱۰
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
دی 11, 1402
درود خانم بیرانوند
با آرزوی سلامتی و توفیق الهی 🌹🌹
پاسخ
دی 11, 1402
سلام و درود بر شما
ممنونم از حضورتون
پاسخ
دی 11, 1402
دل را به چه آرام کنم بی تو در این شهر؟
وقتی خبر بودنت از ریشه فریب است
🌿🌹👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
بسیار زیبا
پاسخ
دی 11, 1402
سلام و درود بر شما
ممنونم از حضور و نظر لطفتون
پاسخ
دی 11, 1402
درودتان بانوبیرانوندگرامی غزل زیبائیست.
دستمریزاد.
🌺🌺🌺
پاسخ
دی 11, 1402
سلام و درود بر شما
ممنونم
نظر لطف شماست
پاسخ
بستن فرم