🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
روحم برای آمدنت بی قرار بود
پر می کشید تا تو اگر بی حصار بود
آیینه ام شکسته وُ من فکر می کنم
او هم به خاطراتِ نگاهت دچار بود
دیگر شراب کامِ مرا تلخ می کند
یادش بخیر پیشِ تو مِی خوشگوار بود
تنگ است این جهان وُ ولی کاش سهمِ من
تنگیِّ پُر حرارتِ آغوشِ یار بود
عکسم نشست در دلِ چاهی شبیهِ ماه
جایی که وقتِ گریهء بی اختیار بود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
بستن فرم