🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۹/۰۷/۱۳ |
| تعداد شعر: | 48 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۱/۰۵/۰۸ |
از نفس اُفتاد گیتار از جنون
ضربه را آرامتر زَن بر نِگون
آه و فریادی که مانده در گلو
با نوایِ ساز تو آید برون
“هر چه میخواهد دل تنگت “بزن
عقده ها آواره کن مطرب کنون
گوش دنیا را کمی هم کَر بُکن
آتشی برپا نما بر این سُکون
با سلاح سردِ گیتارت برو
نااُمیدی را بُکُش تو از درون
پنجه بر سازت بِکِش مشتش مَکُن
این نوایِ دلنواز دارد شُگُون
یک دریچه می شود روی تو باز
پشت آن دریای مهری نیلگون
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
سلام زیباست اما چون فرمودید: چند نکته را عرض می‌کنم! ۱ ارکان‌بندی شعر را به صورتی پیش ببرید
سلام هشتم تیر ۱۴۰۳ یعنی چهار روز پیش این نفیسه را شما به اشتراک گذاشته و‌حقیر
دوست عزیز که با نام بی سواد تشریف آوردید درود بر شما. و بنده نیز چنان
درود بر شما و سپاسگذارم.فراخ دید شما بسیار قالب احترام است و بسیار شیوا واکاوی
در در فراسوها
درود فارغ از نظر نیچه که گاه زن را مکرم و گاه مجرم یاد میکند ،
فروردین 19, 1400
سلام و درود
شعری جانبخش و لطیفی ست که انسان را به آرامش رهنمون می شود
عالی ست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌹🌿
پاسخ
فروردین 22, 1400
درودها استاد خراسانی ارجمند
سپاس بیکران از حضور و همراهی شما
پاینده باشید و تندرست 🙏🌹🌱
پاسخ
فروردین 20, 1400
احسنت بر شما و قلم زرین نگارتان
قلمتان نویسا
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
فروردین 22, 1400
سپاس از همراهی شما مهربان بانو 🙏🌹🌱
پاسخ
بستن فرم