🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نقد و تحلیل مختصری از یک سروده

(ثبت: 216646) مهر 29, 1398 
نقد و تحلیل مختصری از یک سروده

درودها
بر
گرامیانم

نقد و تحلیلی مختصر بر سروده ی “بیا بنویس از غم این ستم را”

اثر طارق خراسانی

و
امّا سروده :

“بیا بنویس از غم این ستم را”

«شبی ار سوز دل گفتم قلم را»
بیا بنویس از غم، هم ستم را

قلم آمد ولی در خویش پیچید
شکست تا دید آن انبوهِ غم را

بسی ارزنده ودر خور
و
“شکست تا دید انبوه غم را ”
خیلی عالی و ارزنده سرودی در دردمندی که فراوانی غم را می رساند و این پیام بود واز طرفی التزام آن را به بیان دردها می رساند
و
این سروده شعری بود بر پایه ی صنعت ادبی ” ایهام ”
که بنیان شعر یکیش برکار برد درست از ایهام استوارست
در تزیین و آرایش بن مایه معنی سخن و درین شعر این آراستگی معنی ملحوظ گردیده
و به چند موردش اشارتی مختصر خواهد رفت
واژه ی” خویش ” که ضمیر بود برای اول شخص ودوم شخص مفرد و جمع
که در معنی ، کار برد واژه “خویش ” قلم را به یاد غمهای خود و دیگران هم می انداخت و این جالب بود
و فعل ” پیچید ” ازطرفی هم درهم شکست و مچاله شد و هم از فرط غم خود و دیگران و نزدیکان را هم به همراه داشت و از طرف دیگر با دیدن غمهای دیگران غمهایش بیشتر شد و در واقع پیچیدن در معنی ایهامی خوبی بکار رفته ست
نا گفته نماند که در خویش پیچید شاید ضلع سومی از معنی ایهامی را در خود داشت یعنی در خودش غمها را ریخت و در خودش هم شکست و این شکست را دو پهلو می کرد هم به ظاهر شکست و هم در درون فرو ریخت
و دیگر فعل ” شکست” ذو وجهین بود که هم می توانست لازم باشد و هم متعدی که این خود می تواند جنبه ایهامی به این فعل و کار آمدی آن ببخشد که مزید بود بر افزایش معنی و ضمن شکستن خود به شکست غم هم سرایت می کرد
و غیر از این نکته ای ظریف در ” تا ” که آنرا از حرف فاصله بیشتر جلو می برد در معنا و به کلمه تبدیل می کرد تا به معنی تا شدن و چند لایگی هم به ذهن می رسید و متبادر می شد و این وجه و صورت از معنی” تا ” با ” انبوه ” ربط داشت و با توجه به ایهامی بودن ” تا ” و ارتباطش با انبوه ، ایهام تناسب بود و خیلی ظریف نشسته این ” تا ” بر اریکه ی کلام و دیگر که خیلی جالب بود تا معنی تک هم می داد به معنی بی بدیل که این غم را منحصر به فرد می کرد و نمونه
و بیشتر از این ، این ” تا ” معنی خم شدن هم می داد
که کسی از انبوه غم خمیده گشته ست
و از نظر صورت شعر و لفظ، باز آرایشی در واج آرایی حرف ” م ” بود که در مصرعهای اول و دوم بود و تا آخر دو بیت تسری می یافت و منجر به افزونی ریتم و وزن درون شعر می گشت و احسن بود
این واج آرایی در شعر جالب بود ونکته داشت
که “م ” در هر وازه همپایگی و هم صدایی خود را با غم فریاد می کرد
و
علاوه، شعر تنه به سهل وممتنع هم می زد که در عین سادگی در غموض معنی هم می رفت و این هم حسن بود
بر پیشانی شعر
غیر از این وجه نام گذاری هم جالب توجه بود و به افزونی معنی و متن کمک می کرد
و علاوه نوعی از غم را منحصر می کرد و به نوعی کد بود برای کل متن و مضامین شعر
واما نکته ی آخر اینکه متن وابسته به کدی بود برای تفهیم این انبوه غم و بقولی این “ستم ” واما این ستم هم تنه به گنگی و کلییت می زد
گرچه “این ” به فهم موضوع و مصادیق ستم مخاطب را نزدیک می کرد ولی باز در کنایتی پوشیده می ماند و در کلییتی مهجور از ذهن

درودتان و دستمریزاد
با ارادت و ادب تقدیم

 

 

 

نظرها
  1. منصور شاهنگیان

    آبان 11, 1398

    تفسیر و تحلیل جالب ، از سروده ای زیبا ….

    دستمریزاد و احسنت بزرگوار …

    در انتظار نقدهای سودمند و آموزنده دیگر شما

    خواهیم بود …

  2. طارق خراسانی

    آبان 15, 1398

    سلام استاد گرامی عزیز

    هنر نقد شما بسیار قوی تر از شعر حقیر می باشد
    آنقدر قوی که دوستان گرانقدر بعد از نقد شما حرفی برای گفتن نداشته اند..

    در پناه خدا شاد و سلامت باشید 🌿👏🙏👏🌿

  3. مينا امينی

    آبان 17, 1398

    درودها به شما استاد رشنو و بابا طارق مهربانم
    انسجام همیشه تو تک تک شعرهای بابا طارق حرف اول رو میزنه و همین مورد و مواردی که نام بردیدبه علاوه ریز کاری های دیگر باعث زیبایی شعرهای بابای مهربانم میشوند.

    ممنونم استاد بزرگوارم
    درس می آموزیم از هر دو اساتید خوب شعر
    مانا باشید به مهر 💐🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا