🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
۳_نحله های فرآیندفهم
الف: دانش تاویل کلاسیک
ب:دانش تأویل فلسفی
پ: دانش تأویل نئوکلاسیک یامدرن
الف:هرمنوتیک کلاسیک
همانطور که اشارت رفت نیاز به قواعدی بود تا از هرج و مرج در تفسیر پیشگیری کند و برای فهم درست و درک معنای اصلی متون راهگشاباشد
درسده نوزدهم شلامایخر ودیلتای اصول اولیهٔ دانش تأویلشناسی رابنیان نهادند. در این نگرش یک معنای غایی و یک فهم نهایی از اثر وجود داردکه وظیفهٔ مفسر است که با شناخت اثرو همینطور بررسی نشانههای درون متنی تلاش کند تا بدان معنای نهایی دست یابد. دیلتای اعتقاد داشت که برای فهم بهتراثرباید به نیت
مولف ومقصودوی درخلق اثرتوجه داشت
ب:هرمنوتیک فلسفی
در قرن بیستم اندیشمندانی مداقه نمودند که فهمیدن قصدونیت مولف در رابطه باخلاقیت ادبی و هنری با
توجه به ملحوظات زمانی ومکانی مقدورنیست
لذا در این برهه از زمان علم تأویل دچار
تحولی عمیق گردید
سکانداران این تحول عمیق بزرگانی چون گادامر-هایدگر ریکور ونیچه بودند
که به جای تلاش برای روشمندسازی شیوه فهم تمرکزوتوجه رابه روشمندسازی ماهیت فهم گذاشتند
ومقوله فهم ونیت نهایی مولف راردکرده
واین را در نگرش مفسرومخاطب به نظاره نشستند
به عبارتی مولف باخلق اثر مرده است واین وظیفه مخاطب است که بافهم وتفسیراثرپی به فهم ونیت مولف میبرد
بدیهی است نظریه« مرگ مولف» بارت درسال ۱۹۶۷میلادی از
همین آبشخورفلسفی نشات میگیردکه بصورت کتاب درآمدودرقدمهای بعد تئوری «نقدتفسیری»وفرآیندمعنازایی
درهمین رابطه جایگاه خویش رایافت
بعبارتی فهم متن در اندیشهٔ مفسر نقش میبندد ومحوریت درمقوله فهم بامخاطب است فهم هر مفسر منبعث از اجتماع _فرهنگ وزمان او میباشد و باتاثیر این عوامل بر مکانیزم ذهن مفسر ودر
حصار گرفتن ناخودآگاه ذهناواین فهم قابلیت
گسترش وبسط ازاین دایره ذهنی راندارد
بنابراین هر فهم از اثر متاثراز پیشینهٔ تاریخی مفسر است که به شکل یک رویداد درون ذهن وی به بیرون تراوش میکند و به هیچ روی قابل کنترلکردن و قابلیت قانونمند شدن درقالب روش وراهکاری خاص رانخواهدداشت
پس فهم وتفسیرهرمخاطب منحصر به خود اوست و به تعداد مخاطبین یک متن فهمهای متفاوتی دردسترس خواهد بود.
ادامه دارد…
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):
بستن فرم