🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 راز خرابات دهر/ قسمت آخر بخش پایانی

(ثبت: 226398) اردیبهشت 18, 1399 
راز خرابات دهر/ قسمت آخر بخش پایانی

 

بیت دوم:
ترکیب «اول و آخر» با حرف ربط «و»
اشاره ای صریح ‌به ازل و ابد دارد
کدام موجودی است که وجود او از ازل
تا ابد ادامه داشته و باقی و فناناپذیر است؟

نیست باقی در همه عالم جز او
کل شئ هالک ‌الا وجهه
نگارنده

کل شئ هالک الا وجهه
چون نه ای در وجه او هستی مجو
مولانا

خلقان از مصدر خلق و جمع آن اشاره
ای صریح به وجود نظام تکوین و خلق کائنات از همان وجود «اول و آخر خلقان»
و در فلسفه اسلامی «وجود حقیقت البسیط» دارد که در عین بساطت هیچ
قلت پذیر نیست

براستی حکیم نیشابور هستی را سراسر
حضور «او» میبیند
اویی که در مقابلش حضور دارد
اویی که اول و آخر همه موجودات و فناناپذیر است
اویی که هستی تجلی اسما و صغات جمالی و جلالی اوست
و ایضا شرط هر گونه حضور در حریم «تو» که همان «اوست» را حضور دل و وجود می داند

بقول حافظ:
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وآنکه این کار ندانست در انکار بماند

و آن موجودی از حضور دل برخوردار است
که رها از تعینات و تشخصات وجودی باشد و در وادی رستگاری دل از هر چه «غیر تو» که همان «غیر اوست» شسته باشد

رسم جانان نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا ز جانان یاز جان دست باید برداشتن

بقول حافظ:
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

در بینش وجودی حکیم نیشابور گویش راز با حضور دل و وجودی رها شده از کثرات و تشخصات آلوده وجودی در محضر هستی که محضر
حق است بسیار بسیار والاتر از نمازی است که با وجودی آلوده به ریا و تعینات
پست وجودی و بدور از حضور دل حتی در محراب عبادت است
وجود و حضوری که فانی ناپذیر است و در همه هستی جریان و سریان دارد
و هر لحظه در شان و مرتبه ای است
بدیهی است که سپردن وجود فانی خویش به چنین وجودی سراسر
حضور و بقاست

خواهی تو مرا بسوز و خواهی بنواز

بقول مولانا:
در فنایش تو بقاها یافتی
از فنایش رو چرا برتافتی

در وادی حق و عشق سوختن و ساختن و نوازش از یار دلنواز هر دو یکیست.

آنکس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم‌ اسرار کجاست
حافظ

سوز و ساز
حقیقت ومجاز
خیر و شر
و همه واژه ها و مفاهیم به ظاهر متضاد در رابطه اعتباری انسان در هستی دچار انفکاک هستند
در موجودی که از حصار کثرات و تعینات اعتباری وجود رهیده و در مدار دریای وحدت قرار گرفته است همه مفاهیم حقیقت و خیر و زیبا هستند

بقول عراقی شاعر عارف:

رازیست در این پرده گر آنرا بشناسی
دانی که حقیقت ز چه در بند مجازاست

چون مستی رندان خرابات بدیدم
گفتم که جز این کار همه کار مجاز است

حکیم نیشابور حتی در حیرت والای فلسفی خویش نیز دست از دامن «تو»
که همان یار دلنواز باقی است نکشید و زمام
امور خویش در کف او نهاد و راضی به رضای او شد
مقام‌ رضا بالاترین مقام سلوک در عالم ملک ‌است

بقول خواجه رندان :
به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که زخم‌ دوست از دشمن نهان به

در انتها:
رند خرابات دهر حکیم ‌نبشابور
کیفیت حضور در هستی را مهم میداند
و این نشان از هدفمندی خلقت است
و در زبان فکری وی تمام اعتراضات به همین تغافلات و بی خبریها در مناسبات و
روابط بین نظامات اجتماعیست که
عناصر انسانی به حقوق یکدیگر دست اندازی نموده و با از دست دادن «دم» و لحظه و عدم‌ حضور وجودی در
محضر هستی که محضرحق است
آبادی خویش را در خرابی دیگران وحیات
خویش را در مرگ دیگران می بینند
عصیان و اعتراض او به همین مناسبات
ضد انسانی در محضر هستی و حق است
و از انسان میخواهد که ناسازگاریها و مظالم را بدوش چرخ گردون
نیندازد:
که در این رابطه چرخ و فلک ‌را نیز از خود بیچاره تر میداند

چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

با حضور دل و وجود حتی در خرابات
بهتر از بی حضور دل و وجود حتی در محراب طاعات

بقول حافظ:
در عشق خانقاه و خرابات هیچ فرق نیست
خدا گواه که هرجا که اوست با اویم

خیام:
هر ناله که رندی به سحرگاه کند
از طاعت زاهدان سالوس به است

منبع:
رند خرابات دهر
وجودشناسی خیام
نگارنده
با بسط و تفصیل موضوعات.
سپاس.

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا