🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در مغاک سیاه گور فرو خواهند خفت
مباشران تباهی فقر حیات
که در بحبوبه شکفتن ها
و
رستنها
درختان ر ابه انکار
و
پنهان ساختن ریشه های خویش وا داشتند
و در اوهام تاریک خیال
بر فراز تاریکترین عصر
جز شومی ویرانگر بوم
و
زردی طراوت شکوفه ها
آواز آنان نبود
که قرن آتش گرفته
این چنین بر آنان آوار خواهد شد
که آوار سهمگین قرن
بس ارمغانی ست پرشکوه
بر تعفن مشام آزارشان
چنین که زمان را
به تیرگی آلودند…
تقدیم به وجدان بیدار زمان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
اردیبهشت 14, 1399
درودها بر شما
سروده ای روان و سلیس مایل به کمی ثقالت اما موفق
بر محور دردی مشترک که در آن عکس العمل ستم و بد کرداری ستمگران
پژواک خو اهد داشت
و دود آتششان به چشمان دوبین خودشان هم خواهد رفت و این سروده در تما متی نسبی از شعر بود پارامترهای آن را ملحوظ نظر داشت و از همه آنها ” پیام ” بود
که درد ی را از عموم زمین بیان می کرد و موفق بود و پیام سیطره داشت بر دیگر لوازم شعر و این التزام در شعرست که هنر را به وادی تعهد می برد و این بسنده بود
تا این سروده شان شعر بیابد
و بیشتر در ارتباط با این شعر سخن گفته خواهد شد و این زمان بگذار تا وقت دگر
با ارادت
پاسخ
اردیبهشت 14, 1399
بادرود خدمت شمابزرگوار
از توجه حضرتعالی به شعرو
همچنین اشاره به پیامهای
نهفته درشعر کمال سپاسگزاری را دارم
بدیهی است هرشعروشاعری چشم براه
نقدومحک صاحبان عیارخواهندبودتادرروندتکامل وتعالی اندیشه یاری بخش آن باشند.ازراهنماییهای آن عزیز
بهره ها خواهم برد.
شعرراگرهدف روشنگریست
شاعری هم وارث پیغمبریست
سپاس مجدد
پاسخ
اردیبهشت 14, 1399
سلام
و
در ادامه این نوشتار
مقداری حشو داشت
پیوند عمود و افق خوب بود و حتی معنی و مضمون شعر بهنگام می نمود که این
و ضعییت کنونی کرنا را به ذهن متبادر می کرد و از طرفی
در مضمونی در تلمیح عاقبت ستمکاران را به ذهن می آورد
و نام گذاری هم مناسبت با متن داشت وبین آوار و آواز جناس بود که آراستگی در لفظ بود و خوب بودودیگراینکه مقداری در ادبییت کلام کمبود بود و علاوه تخیل در آن هم همینطور که شعر را به ورطه ی شعار نزدیک می کرد ومثلا ترکیب ” مغاک سیاه ” مقدار بی ضرورت بود این صفت سیاه ؛ چون مغاک بار معنایی سیاه را هم به ذهن می آورد و علاوه واژگانی چون ” مغاک و حیات وبحبوحه” و دیگران موجب ثقالت متن می شوند اگرچه در کل بافت شعر درست می نمود و کلا زبان رامقداری در کهنگی می برد
و حرف در باره این سروده
که بر مدار اجتماع می باشد
فعلا بسنده است و در پایین
ویرایش شده ی شعر بدون تغییر معنا ارائه می شود:
و
اما
شعر ویرایش شده:
در مغاک فرو خواهند رفت
مباشران تباهی حیات
در بحبوحه شکفتن ها
و رستنها
درختان را
به انکار و پنهان کردن ریشه ی خویش
واداشتند
در تاریک خیال
بر فراز تاریکترین عصر
جز شومی ویرانگر طراوت
آواز شان نبود
و
اینچنین :
قرن آتش گرفته
برشان آوار می گشت
این
ارمعانی پرشکوست
بر تعفن شان
وبدین ترتیب
بقیه واژه ها حشو محسوبست
با ارادت
پاسخ
اردیبهشت 15, 1399
درودبرشماعزیزبزرگوار
از نقد ارزنده جنابعالی در این خصوص
بسیاربهره بردم بدیهی است
درسایر سروده های ارسالی
نیزچشم براه نقدآن بزرگوار بوده
وبهره هاخواهم برد.
بامزید امتنان وسپاس فراوان
پاسخ
اردیبهشت 14, 1399
بیان تلخی زمانه و حس سنگین و خاکستری دوران ، از ویژگی های برجسته این اثر فاخر بود . و انتقال حال و هوای اثر بخوبی اتفاق افتاده است. بهره بردم و درود بر شما
پاسخ
اردیبهشت 14, 1399
درود دوست عزیز
از بذل توجه شما به پیام نهفته درشعر
بینهایت سپاسگزارم
بقول اوکتاویوپاز:
قرن درسر زمینهای ماآتش گرفته است
باد شلاق میزند
ابر سیاه برفرازصخره های سنگی
موج خون بردروازه های شهر
می کوبد
تنها آب است که انسانی ست
جهان ریشه های خویش را
می پیچدومیکند
و
مایه یگانگی ازدست رفته مان مینگریم
یگانگی انسان بودن
یگانگی نان راقسمت کردن
ویگانگی حیات ومرگراقسمت کردن
…
پاسخ
بستن فرم