🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به نام خدا
درس اول
مقدمه
سلام دوستان . خوشحالم که فرصتی دست داد تا پس از پایان بازی ایران و لبنان و قبل از آنکه برم روستای خودمان ، فرصتی پیش آمد که اولین درس از دروس نوزده گانه ی کارگاه شعر را بنویسم . اول از همه بگویم شخصا هیچ اعتقادی به این ندارم که در اینجور کلاسها کسی شاعر شود . چون شعر مثل نقاشی و خط و رقص و موسیقی نیست که کسی بخواهد یاد بگیرد . بلکه شعر کاملا هنری ذاتی ست و شما اگر تمام فنون لازم را هم بلد باشید اما جوهر لازم را نداشته باشید ، نهایتا شعرساز می شوی نه شاعر . مثل بسیاری از شعرسازان که در دور و نزدیک کشور هستند و خط کش عروض و افاعیل دستشان گرفتند که فلان رکن یک هجا از وزن خارج شده یا نشده !!
..
معمولن در چنین مواقعی کار کسی که کنفرانس دارد ، تعریف ماده ی درس است . یعنی حالا بنده باید از شعر تعریفی ارائه دهم . اما کاری ست عبث و بیهوده . چون هیچ کسی تعریفی از شعر که جامع و کامل و مقبول همگان باشد به دست نداده است . اصولن شعر را اغلب مردم حس می کنند و لذت می برند . اما به شکل مدرسه ای نمی توانند بگویند که چرا این شعر هست و آن شعر نیست ؟
بنابراین به جای اینکه بگویم شعر چیست ؟ به این پرسش پاسخ می دهم چرا اینقدر شعر _ خاصه در ایران _ مهم است ؟
ایرانیها مردمی هستند که ذهنیتی ریتمیک دارند . و دوست دارند همه چیز را با هم جفت و جور کنند . مثلا یک دستفروش را نگاه کنید محصولش را با جملات موزون و مقفی می فروشد :
انجیرآبه
گل گلابه
مال سرابه
یا :
ذرت شیره
بخور تا بچه ت نمیره
یا مثلا اسم بچه ها را شبیه هم میذارن
اگر در خانه ای اسم پسری فردین باشد ، قطعا اسم برادرش فرزاد خواهد بود
اگر در جایی اسم دختری مونس باشد ، بسیار محتمل است که اسم خواهرشم انیس باشد . و الی آخر …
ایرانیها و همینطور اعراب عموما از سخنانی که بار موسیقایی دارند ، استقبال می کنند :
الحسود ، لایسود
گدا به گدا ، رحمت به خدا
هرکه بامش بیش برفش بیشتر
خفته را خفته کی کند بیدار
الصحه و الامان نعمتان توامان
حتا ما تا همین دو دهه پیش زمانی که برای کسی نامه می نوشتیم ، آخر و اول نامه را با اشعار فولکلور مزین می کردیم :
نمک در نمک دان شوری ندارد
دل من طاقت دوری ندارد
ایرانیها برای لالایی ، برای خرمن کوبی برای کوچ برای مشک برای زمان دوشیدن گاو و گوسفند برای سور و سوگ و … هم اغلب ترانه ها و اشعاری کهن دارند .
و از همه مهمتر در مغرب زمین برای مدلول نمودن کلام و نظریه ی خود از براهین فلسفی و دلایل علمی استفاده می کنند اما در ایران به شعر و مثل رجوع می کنند . مثلا اگر بچه ای دزد شود و یا مرتکب خطایی گردد ، در اروپا ممکنست از نظریات یونگ و فروید و ادلر و … را وسط بکشند و علت یابی کنند . اما در ایران به این شکل واکنش نشان خواهند داد :
درختی که تلخ ست وی را سرشت
گرش برنشانی به باغ بهشت
ور از جوی خلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهدناب
سرانجام گوهر کار آورد
همان میوه ی تلخ به بار آورد
در مجموع خواستم متوجه شوید که اهمیت شعر در ایران چقدر است .
همه ی شما اینجا هستید که اگر دوست داشته باشید و تحمل کنید ، پس از پایان بحث بفهمید چرا شعری ماندگار است و چرا شعری که حتا یک خطای وزنی هم ندارد ، اصلن قابل تحمل نیست ؟
و اضافه کنم ، بنده از الف تنوین و یای مالوف استفاده نمی کنم بنابراین
با دیدن کلماتی مثل ( حتا ، عیسا ، یحیا ) یا ( معمولن ، حتمن ، حکمن و … ) اصلن تعجب نکنید .
امیدوارم برایتان این ۱۹ کنفرانس کتبی ، مفید باشد
مانا
توجه : این درسها در یک گروه واتساپ متعلق به خانه ی شعر ایران برگزار شده و با مشورت و صلاحدید دوستان و مدیران اینجا ، برای علاقمندان قرار دادم
ممکن است قادر به پاسخگویی الطاف عزیزان نباشم. معذورم کنید.
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (11):
فروردین 17, 1401
جناب مانا؛ مطالب شما جای هیچ نقدی ندارد… متشکریم
پاسخ
فروردین 18, 1401
سپاس از مهربانی تان
پاسخ
فروردین 18, 1401
خسته نباشی عزیزم خیلی عالی بود
پاسخ
فروردین 18, 1401
ممنونم …خرسندم که اینگونه فکر می کنید
پاسخ
اردیبهشت 22, 1402
🙏🙏🙏🙏
پاسخ
بستن فرم