🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درس هشتم
آندروپی شاعرانه
سلام . من همچنان مشکلات متعددی دارم از نفس کشیدن که با درد و سنگینی همراهه تا بینایی و عروق و اعصاب و … اما سعی ام اینه حداقل قسمت اول درسها را تمام کنم . در مورد آندروپی نظریه ی معروفی ست که توضیح می دهد جهان برخلاف آنچه می گویند به سمت بی نظمی و اضمحلال در حرکت است . و هرچیزی که در این دنیاست آنقدر انرژی اش را آزاد می کند که متلاشی شده و به ثبات برسد . در مورد آندروپی توضیحات کاملتری را در کلاس ” تاریخ تفکر ” خواهم گفت . همین قدر برای آشنایی ابتدایی کافی ست . اما این پدیده چه ارتباطی به شعر دارد ؟ و چگونه می توان از بحث آندروپی به نتایج شاعرانه رسید ؟
ببینید دوستان ، همانطور که پیشتر گفتم شعر شرح اتفاقاتی ست که نه با معرفت عقلانی مطابق هستند و نه با معرفت تجربی . ما هرچیزی را در این جهان بر اساس تحلیل های استنتاجی یا استقرایی می شناسیم ، اما شعر بیرون از این هاست . شعر در واقع از اِعمال آندروپی در منطق علمی به دست می آید .
مثال :
وقتی بگوییم :
ماه در آسمان معلوم است
در واقع کلمات را مطابق منطقی علمی و منظوم کنار هم چیده ایم و جمله ای کاملا منطبق با تجربه و عقل ساخته ایم . حالا این جمله اگر دچار آندروپی شود اینگونه خواهد شد :
معلوم است در ماه آسمان
که نوعی آشنازدایی ست و برای رعایت وزن در شعر کلاسیک می توان از آن مدد جست . اما اگر شدت آندروپی ( تخریب نظم ) بیشتر شود ممکنست به این شکل هم در بیاید :
است آسمان ماه در معلوم
اما آیا این آندروپی به زیبایی رسیده است ؟ جواب منفی ست . ما در شعر هدفمان خلق زیبایی ست . بنابراین در یک آندروپی شاعرانه تنها آن بی نظمی و آن تخریب منطق علمی مورد قبول و نیاز است که به زیبایی برسد و موجب التذاذ شود :
چراغ ماه از طاقچه ی آسمان آویزان بود
ماه در گلوی شب گیر کرده بود
ماه مشتی بود بر گونه ی شب
ماه روی تشک آسمان خوابیده بود
ماه …….
مثالی دیگر می زنم :
وقتی بگوییم : دریا مواج است و ساحل امن نیست
در واقع به نظم گفتاری و نحوی پایبند بوده ایم . اما اگر این جمله دچار آندروپی شاعرانه شود به اشکال زیر در خواهد آمد :
دریا به صورت ساحل سیلی می زند
دریا همه ی رازهایش را بالا آورد و بر سفره ی ساحل ریخت
دریا و ساحل دست در کمرگاه هم می رقصیدند
دریا خودش را به ساحل می کوبید
دریا بر سر ساحل نعره می زد
و ….
دوستان قطعا پیش از بنده به این نتیجه رسیده اند که آنچه ما با عنوان صور تخیل معنوی در شعر می شناسیم ، چیزی نیست جز ایجاد آندروپی در جملات عادی :
برای ما که لبخندِ خورشید را
پشتِ چراغ قرمز جا می گذاریم و
ویترینِ مغازه های لعنتی
هر روز زبان درازی می کنند
دیدنت چه فایده دارد ؟
تو که با خشکیِ فرمانت
پدال را می فشاری
از هال به پذیرایی
از تهران تا واشینگتن
ویراژ می دهی و
استخوانِ جیبمان را می لرزانی
تو که…
” توجه توجه :
هم اکنون
موشک های بالستیکِ شبه نظامیان
به نقاط حساسی از شعر
اصابت کردند”
امواجِ بی ساحل
به حافظه پنهانِ خانه رسیدند
امیرحسین علامیان ( اعتراض )
امیدوارم جان مطلب را گرفته باشید .
ممنون از تحمل و توجه تان😘
مانا
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (11):
خرداد 3, 1401
سلام
مطلب شما موجب التذاذ شد آیا دوز آندروپی آن بالاست؟
پاسخ
خرداد 28, 1401
شما همواره لطف داشتید سیاوش جان
پاسخ
اردیبهشت 26, 1402
بسیار عالی و روان
👌🌸🌸🌸👏
پاسخ
اردیبهشت 28, 1402
درودتان باد صحیح واژه آنتالپی و آنتروپی هست یعنی سیستمهای مولکولی یا حتی سایر سیستمهای ماکرو جهان منظم می شوند و سپس بی نظمی و فروپاشی مثلا منظومه شمسی از بی نظمی سربرآورده و روزی از نظم کنونی دوباره متلاشی و به ذرات بی نظم بنیادین خواهد رسید
پاسخ
شهریور 25, 1402
درود
🥀🥀
پاسخ
مهر 22, 1402
بسیار مفید بود شاعر اغلب ناخود آگاه نظم و ترتیب توالی منطقی و مرسوم را به هم می ریزه
پاسخ
بستن فرم