🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بیان

(ثبت: 268414) اسفند 26, 1402 
بیان

در آن قریه که مِه به خصومت
روشنی را بر صلیب خشم خویش آویخته بود ،
شبحی خاک را جستجو می کرد :
دختری
عروسک
سر بریده اش را
به خاک می سپرد ….

 

(( بهمن سال ۷۹ از دفتر اول مانا ))

بیست و پنجم اسفند
سالروز بمباران حلبچه

 

 

نظرها 21 
  1. حمید گیوه چیان

    اسفند 26, 1402

    درود بر جناب مانای عزیز
    زیر بار غم این شعر انسان له میشود.
    قلم توانمندتان ستودنی است.
    امیدوارم جهانی پر از شادی و زیبایی را روزی ببینیم.❤️❤️❤️🌺🌺🌺👌👌

    • مهرداد مانا

      فروردین 29, 1403

      سپاس و یک دنیا عذرخواهی بابت تاخیر طولانی ام …

  2. مهدی محمدی

    اسفند 27, 1402

    سلام و عرض ادب

    قلمتان تابان 🌺

    • مهرداد مانا

      فروردین 29, 1403

      ممنون از حضور سبزت مهدی جان

  3. شیدا شهبازی

    اسفند 29, 1402

    سلام و درود
    تابلوی بی نظیر و غم افزا
    👏

  4. برهان جاوید

    اسفند 29, 1402

    درود بر مانای نازنین
    قدردان و ستایشگر اندیشه ی ناب
    و شرافت نهفته در اشعارتان هستم

    موفق و پیروز باشید
    🌺🌺🌺👏👏👏❤️❤️❤️

    • مهرداد مانا

      فروردین 29, 1403

      و این نظر نیک شماست که خود بی گمان شریف و وارسته اید

  5. حمید گیوه چیان

    فروردین 1, 1403

    درود بر جناب مانای عزیز
    سال نو مبارک
    سپاس از اشعار زیبایتان
    شاد و سلامت باشید💐💐💐🌺🌺🌺

    • مهرداد مانا

      فروردین 29, 1403

      همچنین سال نو بر شما نیز خجسته باد

  6. مهدی محمدی

    فروردین 29, 1403

    سلام مانا خوبی وقتت بخیر

    • مهرداد مانا

      فروردین 29, 1403

      خوبم رفیق . آرامگاه سعدی ام و منتظرم زنگم بزنند که بروم ماشینم را بردارم . از دیشب سر مکانیکی گذاشتم . فرصتی دست داد که بعد از مدتها به سایت نیز سری بزنم

  7. مهدی سیدحسینی

    فروردین 29, 1403

    درود جناب مانای عزیز
    دلمون برات تنگ شده بود
    امیدوارم در پناه حضرت حق شاد و سلامت باشید 🌷🌷

  8. علی معصومی

    فروردین 29, 1403

    مانا
    زیبا قلم می زنی نازنین
    🌺🌺🌺🌺
    ♡♡♡♡

  9. طارق خراسانی

    فروردین 31, 1403

    سلام مانا جان
    پسر مهربان شاعرم
    از سخنان جناب دکتر شمیسا چنین استنباط کرده ام که عظمت یک شعر و ارزش آن بستگی به این نکته دارد که هیچ نقاشی نتواند تصویر خیال شاعر را نقاشی کند و این فراز از همان نوعی ست که دکتر شمیسا میفرماید:
    در آن قریه که مِه به خصومت
    روشنی را بر صلیب خشم خویش آویخته بود ،
    شبحی خاک را جستجو می کرد :
    مه، روشنی را بر صلیب خشم خویش می آویزد آیا این تصویر خیال کشیدنی ست؟
    آفرین🌹

    • مهرداد مانا

      اردیبهشت 2, 1403

      سلام پدرجان
      شمیسا کله شق و بی پروا بود و صد البته باسواد . بی اندازه به او مدیونم . اما استخدام یکی از تعاریف ایشان برای تکریم شعر مانا ، موهبتی ست طارق مآبانه . که برای مانا راهی نمی گذارد الا قدرشناسی و بوسیدن دست پدر ، که این چنین فرزندش را به مهر می نوازد .

  10. امیر وحدتی "یگانه"

    اردیبهشت 4, 1403

    درودهایم بیکران بر مانای عزیز و صد آفرین بر قلم مهربان و پر توانت که امید است که روزی بتواند مِه و شبه را به صلابه بکشد و انسانیت را در جهان پرآشوب حکمفرما کند.
    چه رازها نهفته در دو چشم بی قرار تو
    سُرایَدَم حکایتی ز درد بی شمار تو
    زند بجانم آتشی سکوت مرگبار شب
    سروده ام ترانه ای به یاد و یادگار تو
    عذر تقصیر از تاخیرم پذیرا باشید.
    شادی و سلامتی ات آرزوی قلبی من است.
    🥀🥀💛💙💛🥀🥀

    • مهرداد مانا

      اردیبهشت 6, 1403

      به لطف خواندی و خطا پوشیدی بزرگوار . و این گرانبهاتر صله ای ست که قدردان آن خواهم بود

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا