🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
داستايِفسكي كتابي دارد كه مهمترينِ چاپِ آن در ايران به نامِ “شياطين” ترجمه شده است كه البته ترجمه صحيحِ آن “اهريمنان” است.
از آن جا كه “شيطان” و “اهريمن” از ديدگاهِ “عهدِ عتيق”_كه داستايفسكي در نگارشِ اين كتاب به آن توجه داشته است_دو معناي متفاوت دارند.
بگذريم! در پايانِ نسخه روسيِ كتاب اهريمنان، يك بخشِ “فحش نامه به داستايفسكي” توسط ناشرِ روسی گنجانده شده كه بخش مذکور در ايران ترجمه و چاپ نشده است. يك فصلِ مبسوط، شامل تمام بد و بيراههايي كه منتقدانِ معاصر با داستايفسكي، به سبك، نگاه، نوشتار و خودِ او نثار كردهاند.
در حالي كه در قرن ١٩، منتقدانِ ادبي شناخته شده براي يك غولِ ادبي چون داستايفسكي، “فحشنامه” چاپ ميكردند، حالا در قرن ٢١ كافي است نه فحش، بلكه انتقادي مستدل و سراسر احترام از يك هنرمند يا سلبريتيِ دخول كرده در عرصه هنر انجام شود. آنگاه سيل ناسزا چنان به سوي فرد منتقد سرازير خواهد شد كه گويي كوهِ “كمپلكسِ روانيِ جامعه” در حالِ آب شدن است!
به عنوان مثال اگر از هنرِ اجرا يا كتابخوانيِ يك بازيگر سابقِ فوتبال انتقاد كنيد، بيشك متهم به مُردهپرستي يا حسادت خواهيد شد يا اگر بگوييد فلان بازيگرِ زن كه كتابِ شعر چاپ كرده است، با توجه به اشعارش هيچ درك مشخصي از جهانِ شعر ندارد، به يقين بي آن كه بدانيد از كجا خوردهايد مُهرِ “ضد-زن” به پيشانيتان چسبانده ميشود.
علتِ اساسي آن است كه اكثر مفاهيم در زمانه ما، دچار تنزلِ آشكار شدهاند.
همزمان با قرن جديد “احساساتگرايي” به صورت بصري و به طرز محسوسي پررنگتر شده است اما بخش قابلتوجهي از جامعه، “عدمِ بي رحمي نسبت به يكديگر” را با “مدارا كردن در مقابل ابتذال” اشتباه گرفتهاند؛ زيرا انسان از چيزي كه گاه از آن ارتزاقِ رواني ميكند، به شدت حفاظت خواهد كرد و كدام “حفاظت” ساده تر از پاسداري از ابتذال خواهد بود؟
منبع: پی.او.وی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):