🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تعصب بر نامها یا شخصیتهای شناختهشدهی تاریخی یا معاصر میتواند ریشه در «نارسیسیسم» داشته باشد. در واقع «ايدهآلسازی» که به معناي غرق شدن در ويژگیهای مثبتِ ديگري و چشمپوشی از ويژگیهای ناخوشایندِ اوست، خودْ نوعی «نارسيسيسم» است. از آنجایی که «پروسهی آرمانیسازی» ما را مجاب میسازد که در برخی شخصیتها(اجتماعی، هنری، سیاسی و…) به آن مولفههایی بنگریم كه همواره مایل بودهایم در شخصیتِ خودمان وجود داشته باشند؛ از همینرو چنگ زدن به شخصيتهای مذکور بعضا میتواند در تعريفِ «نارسیسیسم» جای بگیرد.
اما در نقطهی مقابلِ ايدهآلسازی، تلاش برای «ناارزندهسازی» يا بیارزش ساختنِ فردِ یا تفکر مقابل نيز در دستهی نارسيسيسم قرار میگیرد. در واقع فرد هنگامی که شخصیت موردعلاقه خود را در معرض انتقاد میبیند، دیدگاه و حتی موجودیتِ منتقد را تهدیدی برای كمبودهای درونی خویش_بهعنوان یک فردِ نارسيستيك_میداند.
از طرفی دیگر اطاعتِ بیچونوچرا یا سرسپردگیِ تام در قبال یک شخصیت، جلوهاي از «نارسيسيسم» است. زيرا انسانِ مطيع معمولا از «طاعت خويش» دو نوع «بهرهی روانی» کسب میکند كه هر دو در راستاي نارسيسيسم هستند: ابتدا او از این سرسپردگی، احساسی از «بودن» را تجربه میكند و سپس میتواند ديگری را با ابزارِ «اطاعت» كنترل كند.
تعصب در مورد شخصیتها میتواند چنان شدت یابد که اساسا ماهیتِ آن دچار استحاله شود. بهنحوی که فرد نارسیستیک، دفاع از آن شخصیت را دفاع از «خود» میانگارد. نوعی استحالهی معیوب که در قالب واکنشهای فناتیک یا قهری رخ میدهد. بنابراین فرد متعصب در راستای دفاع از شخصیت مذکور، به «پرخاشگری» روی میآورد یا تصویر موجهی را که از شخصیت محبوبِ خود در ذهن ساخته است، بهطور مداوم از دیگران «تکدی» میکند.
منبع: پی.او.وی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (3):