🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
“تلاش براي سوگواريِ كمتر” خود نوعي “مبارزه” است. از آن رو كه اين رويكرد، برخلاف انتظار يا طبيعتِ نظامي است كه انسانها را به ورطه سوگ ميكِشاند؛ خواه آن نظام، “رژيمي سركوبگر” باشد و خواه “زندگي” و يكي از مهمترين مناسباتش، يعني: مرگ.
تقليلِ سوگواري و در عوض تبديلِ “موقعيتِ سوگ” به واكنشي اعتراضي، همواره براي سركوبگران رُعبآور بوده است و درست به همين خاطر، پروار كردنِ “فرهنگِ سوگواري” از برنامههاي مدون و اساسيِ حكومتهايي است كه به “جانْسِتاني” شُهره و تشنهاند.
جامعه امروز به هر دليلِ موجه يا غيرموجهي، غالبا واكنشِ “سوگ” در برابر “كشتار” را برگزيده است، آن هم از جنسِ مجازي يا نمادينِ آن… اما تا همين چند دهه پيش اوضاع كمي متفاوت بود. تا جايي كه “شاهرخ مِسكوب” در جايي از كتابِ “روزها در راه” مي نويسد: هر كشتارِ تازه اي مردم را با هم “دوستتر” مي كند، انگار “مهرباني” تنها دفاع در برابر گلوله و در حُكمِ يك دوست در برابر مرگ است.
اما اين توصيفات، گويي تنها متعلق به زمانه ي “مِسكوب” بود و نه منتسب به نسلِ “مَسكوب” در سوگ و ماتمِ ما.
منبع: پی.او.وی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (3):