دندان شماری

‌دندان شماری
««دارند دندونهای هم دیگه را می شمارند»»
این جمله همیشگی پدرم بود در مواجه با صحنه های عمیق بوسه عشق در فیلم ها.
هر فیلمی صحنه ی بوسه داشت پدرم
می رفت جلوی تلوزیون سد می شد و برای اینکه ما نبینیم می خواست کلید ویدئو را بزند تا صحنه رد بشه وبا لبخندی مرموز جمله همیشگی اش را میگفت :
ای بابا اینا چقدر دندون های همو میشمارند و بعد زیر چشمی نگاهی به من میکرد که ببیند مجاب شده ام یا نه،
بعد که میدید من محو آمارگیری دندان شده ام بر خلاف میل باطنی اش سعی
می کرد کلید رد کردن را بزند تا زودتر شمارش دندان ها تمام شود .
حالا سالهای سال از آن روزها گذشته اما هنوز که هنوز است وقتی کسی یا
صحنه ای را می بینم که مشغول بوسیدن یار است بی اختیار تکیه کلام پدرم در گوشم می پیچد
«« دارن دندون های همو میشمارن»»
بعدناخودآگاه یاد تو می افتم و سعی
می کنم آخرین بوسه و شمارش دندانهایت را بیاد بیاورم
اما هر چه فکر میکنم می بینم آماری از دندانهایت ندارم چرا این چنین است
مگر من و تو دندانهای یکدیگر را شمارش نکرده بودیم ؟
پس آن موقع حواسمان کجا بود؟
کاش می شد یکبار دیگر مثل آن روزها بیایی بنشینی کنارم تا حساب کتاب کنیم و غرق در گفتگو ببینیم از آخرین باری که کنار هم نشستیم تا حالا…..
آخ … صادقانه بگویم
چقدر برای شمارش دندان هایت دلم تنگ شده…