🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
هنوز بار میکشم
بار گناه ِتو را
نگاه کن
چشم تو دریچه ی دلم بود
روزی که پِلک هایت بسته شد
تاریکی درآ غوشم گرفت
باغ ِخزان کشیده ام
بهار تکرار خواهد شد
و باران خواهد بارید
تا رنگین کمانت را شاهد باشم
درخت نمک سود را
جوانه و امید نیست
اما
در عشق هر ناشدنی
شدنیست
پرواز خواهد کرد
کبوتر شکسته بال
وگل خواهد داد
درخت سوخته
باوزش نسیم تو
خاکستر سر به هوا میشود
صبح ادامه دارد
نسیم میوزد تا نرگس هایت
بشکفند عصمت شبنم را
آرایه هایت آرامش را بهم می ریزد
نمی خواهم با خواهش
کاهش پیدا کنی
بگذار بی تعلق بگذار بی تملق
شاعر باشی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):