گاهی برای یک اتفاق ، صحنه آرایی می کنیم ، زمینه سازی می کنیم و مقدماتی را آماده…
از لحظه ای که خواندم ، شب در میان دستان آسمان می خندد، منتظر یک اتفاق بودم و خیلی زود آنرا دیدم و یافتم … طلوع چشمان غروب زده…
البته بر این باورم که این اثر، قصه ای در پشت سر دارد و حکایتی در کنار…
اما برای خواننده همین کفایت می کند ، به نظر نویسنده البته…
زیبا بود و ماندگار نیز …
درود بر شما
درود و مهر و ارادت جناب جلالی استاد فرهیخته و گرانمهرم شرمنده که دیر جواب شما سرورانم را میدهم یک مدتی بنده حقیر را عفو بفرمایید که درگیرم و شرایط مهیا نیست تا به موقع از صفحات شما خوبان دیدن کنم و پاسخگوی نظرات پرمهر و ارزشمندتان باشم ولی همین قدر بدانید که بسیار عزیزید و محترم
و درس می گیرم از محضرتان
امید که ببخشید برمن و دعایم کنید
ممنونم از مهر حضورتان
زنده باشید
… البته می شد (دو) را هم از دست آسمان گرفت و
” دست آسمان ” نوشت ولی
” دو ”
همراه
“و” پس از خندد
” تو ”
وِ طلوع،
یک واج آرایی زیبا به وجود آورده اند…
🙏🙏
درود و سپاس استاد ارجمندم عالی چقدر مسرورم که سبزی حضورتان در صفحه ی اشعارم پابرجاست امید که سرسبزترشود و مانا باشید گرامی ام من آمدم بگویم که شرمنده محبت تانم دیر پاسخ میدهم دیر سر به اشعارتان میزنم عذر مرا بپذیرید که مدتی مشغله و گرفتاری هست ولی شما خوبانم چشم و چراغ دل منید حتما از نظرات ادیبانه و پرمهرتان دیدن میکنم فرصتی دست دهد، اگر پاسخی نبود بنده ی حقیر را ببخشید و ممنون میشوم اگر یک چند وقتی به بزرگواری خودتان عفوم کنید
زنده باشید
راستش من به دنبال مفاهیم این اثر کوتاه و زیبا هستم
و تو
با چشمان غروب زده ات
در دلم
طلوع می کنی
ایهام عجیبی در این بند وجود دارد
چشمانی که می رود خاموش شود.
و در دل شاعر طلوع می کند
مسیحا نفسی می خواهد این مهم
آفرین
سلام و مهر
خداوند را شاکرم که این چند ماه با بزرگوارانی در ارتباطم که استاد معرفت، ادب و اخلاقند، هم مرا مهر پدری می بخشند و هم با خوانش و نظر و توجه ارزشمندشان جوانه های ادبی مرا سیراب میکنند، نهال شعرهایم را با دانش ادبی خود بی شائبه حرس میکنند تا درختی تنومند شوند و هم چشم اندازهای بلند خود را پیش رویم قرار میدهند من این همه خوبی را هیچ زبانی برای سپاس نمی بینم همین قدر بدانید که چشم و چراغ دل منید و شکرگزارم خداوند را برای وجود و حضور شما نازنینان روزگار، با شما بودن افتخاریست که فردوس منست که بی شک بودن انسانهای فرشته خویی چونان شما جهنم دنیا را به بهشت مبدل می کند
همیشه سلامت باشید مدتی مرا عفو کنید اگر بیمهری غیر عمدی از من سر زد بدانید که درگیر روند تکمیل درمانم و وقت جواب محبت شما را در موقع خود ندارم هر زمان که فرصت دست دهد جوابگوی مهرتانم، ولی نگرانم نباشید که حالم خوب خوبست تا شما را دارم، قلب منید❤❤❤
مهر 15, 1398
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مهر 16, 1398
درود و سپاس
گرانقدر🍃💐💐💐💐
پاسخ
مهر 15, 1398
آفرین بانو.
زیبا سروده اید
پاسخ
مهر 16, 1398
درود و مهر و سپاسها از شما گرانقدر زیبا حضور سبز شماست🙏🍃💐💐💐
پاسخ
مهر 15, 1398
گاهی برای یک اتفاق ، صحنه آرایی می کنیم ، زمینه سازی می کنیم و مقدماتی را آماده…
از لحظه ای که خواندم ، شب در میان دستان آسمان می خندد، منتظر یک اتفاق بودم و خیلی زود آنرا دیدم و یافتم … طلوع چشمان غروب زده…
البته بر این باورم که این اثر، قصه ای در پشت سر دارد و حکایتی در کنار…
اما برای خواننده همین کفایت می کند ، به نظر نویسنده البته…
زیبا بود و ماندگار نیز …
درود بر شما
پاسخ
مهر 16, 1398
درود و مهر و ارادت جناب جلالی استاد فرهیخته و گرانمهرم شرمنده که دیر جواب شما سرورانم را میدهم یک مدتی بنده حقیر را عفو بفرمایید که درگیرم و شرایط مهیا نیست تا به موقع از صفحات شما خوبان دیدن کنم و پاسخگوی نظرات پرمهر و ارزشمندتان باشم ولی همین قدر بدانید که بسیار عزیزید و محترم
و درس می گیرم از محضرتان
امید که ببخشید برمن و دعایم کنید
ممنونم از مهر حضورتان
زنده باشید
پاسخ
مهر 15, 1398
زیباست
درود ها بانو جان
در پناه حق باشید🌺
پاسخ
مهر 16, 1398
درودها و سپاسها بانوی گرانمهرم
زنده باشید🙏🙏🍃💐💐💐
پاسخ
مهر 15, 1398
” انتظار ”
یعنی عاشقی،
بگو او
تا هرگز، نیاید!
… سلام و عرض ادب به بانوی ارجمند و شاعر ماه و شب و پنجره…
شب
میان دو دست آسمان
می خندد و با چشمانی
غروب زده تو
در، دلم طلوع می کنی…
… آید اگر،
عاشقی بدنام
می شود و
انتظار، تمام!
پ…………………………………………………
پاسخ
مهر 15, 1398
… البته می شد (دو) را هم از دست آسمان گرفت و
” دست آسمان ” نوشت ولی
” دو ”
همراه
“و” پس از خندد
” تو ”
وِ طلوع،
یک واج آرایی زیبا به وجود آورده اند…
🙏🙏
پاسخ
مهر 16, 1398
👏👏👏🙏🙏💐💐🍀
پاسخ
مهر 16, 1398
درود و سپاس استاد ارجمندم عالی چقدر مسرورم که سبزی حضورتان در صفحه ی اشعارم پابرجاست امید که سرسبزترشود و مانا باشید گرامی ام من آمدم بگویم که شرمنده محبت تانم دیر پاسخ میدهم دیر سر به اشعارتان میزنم عذر مرا بپذیرید که مدتی مشغله و گرفتاری هست ولی شما خوبانم چشم و چراغ دل منید حتما از نظرات ادیبانه و پرمهرتان دیدن میکنم فرصتی دست دهد، اگر پاسخی نبود بنده ی حقیر را ببخشید و ممنون میشوم اگر یک چند وقتی به بزرگواری خودتان عفوم کنید
زنده باشید
پاسخ
مهر 15, 1398
درود
انتظار است
که شد
نام و نشان من
و تو
…
درود ها ب شما بانو یار علی زاده ارجمند
…
🌿🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مهر 16, 1398
درود بر شما استاد وشاعر گرامی، ممنونم از شعر زیبایتان احسنت
زنده باشید🙏🙏🍃💐💐💐
پاسخ
مهر 15, 1398
سلام
راستش من به دنبال مفاهیم این اثر کوتاه و زیبا هستم
و تو
با چشمان غروب زده ات
در دلم
طلوع می کنی
ایهام عجیبی در این بند وجود دارد
چشمانی که می رود خاموش شود.
و در دل شاعر طلوع می کند
مسیحا نفسی می خواهد این مهم
آفرین
در پناه خدا
🌿👏👏👏🌿
پاسخ
مهر 16, 1398
سلام و مهر
خداوند را شاکرم که این چند ماه با بزرگوارانی در ارتباطم که استاد معرفت، ادب و اخلاقند، هم مرا مهر پدری می بخشند و هم با خوانش و نظر و توجه ارزشمندشان جوانه های ادبی مرا سیراب میکنند، نهال شعرهایم را با دانش ادبی خود بی شائبه حرس میکنند تا درختی تنومند شوند و هم چشم اندازهای بلند خود را پیش رویم قرار میدهند من این همه خوبی را هیچ زبانی برای سپاس نمی بینم همین قدر بدانید که چشم و چراغ دل منید و شکرگزارم خداوند را برای وجود و حضور شما نازنینان روزگار، با شما بودن افتخاریست که فردوس منست که بی شک بودن انسانهای فرشته خویی چونان شما جهنم دنیا را به بهشت مبدل می کند
همیشه سلامت باشید مدتی مرا عفو کنید اگر بیمهری غیر عمدی از من سر زد بدانید که درگیر روند تکمیل درمانم و وقت جواب محبت شما را در موقع خود ندارم هر زمان که فرصت دست دهد جوابگوی مهرتانم، ولی نگرانم نباشید که حالم خوب خوبست تا شما را دارم، قلب منید❤❤❤
پاسخ
مهر 16, 1398
درودها
بر شما
و
🌺🌺🌺🍃🍃🍃
پاسخ
مهر 16, 1398
درودها و سپاسها استاد فرهیخته و گرانقدرم
زنده باشید
🍃💐💐💐
پاسخ
بستن فرم