آغوش باغ

مرحبا مهربانم

زیبا قلم زدید

مانا باشید و موفق

از چنین شاه غزل ، خنده به لب ها آمد

از شگفتی به خدا جان به لب کام آمد

به قلم سوگند که کردگار بری از بزه…آفرینش به نامش نمود سوگند یاد مینمایم که شاید اندازه انگشتان فقط یک دست چنین شاهکاری معاصر را تجربه نمودم……درودتان باد مهربانوی پاک سرشت و چکامه سرای زیبا نوشت سرکار خانم عسگری بزرگمهر …………           حادثه

درود بر شما بانو  استاد گرامی عسکری گرانقدرم

لذت بردم از شعر زیبایتان

عالی ست

زنده باشید به مهر

می دهد غنچه بشارت به جهان، شاهی که
به اشارت بگشاید درِ زندان آمد

طرب انگیز، فرح بخش، صبا در قدمش
با خوش آهنگ ترین نغمه ی باران آمد

سلام و.درود  بر دختر شاعرم 

به به 

لذت بردم 

در پناه خدا همیشه بهاری باشی

 درودها  وسلام

این غزل  هم چون  همیشه

از کلک گراسنگ   چقدر  در شروع   عالی  و   همه حسن در  متن

پر از خنده ی نمکین شیرین   که چقدر  در معنی  می رفت

با مزه ای  در پارادکس

شیرین  که  باز  ایهام    معشوق بود  و بس  عالی 

و  کف و دف که در لفظ  در جنسییتی  هم شان  می  آمد در   جناس

و  علاوه  تصویر  شوق  انگیز   آغاز   که بس  نیکو منظر  بود

و ا ز همه  مهمتر پایان بخشی  به اوج انعقاد    شعری  عالی  می رفت

و این  " آنات "   فقط  در  شان شکوه های این ارجمند  قلمست

و دستمـــــــــــــــــــــــر یزاد ست 

بر و  و 

سلام
میهمان غزلی زیبا، طرب انکیز و خوش آهنگ شدم
واقعا دستمریزاد
سپاس
🌹🌺🌹🌺🌹