🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آل سقوط (قسمت دوم)

(ثبت: 6071) خرداد 9, 1397 

تربیت هر نقطه تعبیری شود
بحر دشمن لیک،تدبیری شود

اینچنین سرگرم حفظ تربیت
در نهایت سوگ و ماتم،،تسلیت

ه……………….خطاب به سعودی

ملک اسلامِ پیَمبر را به زَر
داده ای دست یهود در به در

خوردن و خوابیدن و شهوت به راه
بردن و چاپیدن از هر گونه راه

عقل و فهم و دانش و درک و شعور
با تو بیگانه اند ای گمراه کور

ای سعودی نیک بر من گوش کن
لحظه ای شهوانیت خاموش کن

کودکانی کوچک و مظلوم و زار
کشته ای اندر یمن یک تا هزار

تا دو سه فروند طیاره پرید
وهم قدرت در دلت شعله کشید؟؟؟

همزمان ارباب شیطان پیکرت
با چماغی کوفت بر فرق سرت

که ای سعود برخیز و خدمت کن به ما
ما نژاد برتریم ای باوفا

جَو گرفتت بحر ارضای یهود
بحر اثبات وفای بن سعود
……………………..
اینجا اشاره میکنم به نقشه ای که سعودی های ذاله داخل اون اطلس به جای ایران چاه فاضلاب کشیده بودند که از آن مگس بیرون میریخت….ادامه شعر…

نقشه ای ترسیم کردید و در آن 
کشورم را اینچنین کردی بیان؟؟؟؟

عکس قوم و خویش و فرزندت چرا
رسم کردی روی آن چاه بلا??

البته حق میدهم اینگونه ای
هر نفس در حسرت کاشونه ای

آرزوی فوت ایمان اینچنین
کرده مجنون هم تو هم اصحاب کین

گوش خود از پنبه ها خالی بکن
کلّه ات را از شپش عاری بکن

دست غیب در خشتک بیگانه نیست
صهیونیسم جز یک توهم بیش نیست

قبلِ تو چندی همین راه آمدند
جملگی زندانی شیطان شدند

تجربه را تجربه کردن خطاست
دین ما اسلام حریم کبریاست

در نهایت میکنم بر تو دعا
تا شوی از این تخیل ها جدا

ورنه با رسوایی و نفرین و آه
میشوی محشور با باد هوا

ه…………………………………بخش دوم…..
بعد پیغمبر ندیدم در عرب
اینچنین یاغی گری بحر طرب

مالک اشتر،،علی مرتضی (ع)
آن که در سو القضا حسن القضا

یاسر و مصعب،سمیه نیک خو
شیر مردان و زنانی ذکر گو

ناز بودن یاوران مصطفی (ص)
صد هزاران عشق نامی،با وفا

پای بیعت حرفشان سوگند بود
هرزگی بعد پیَمبر ننگ بود

نور رحمت در عرب تابیده شد
جاهلیت بعد آن بی ریشه شد

ه‌…………………………………گفتگو با پیامبر 
یا رسول الله برخیز و ببین
از بنی غطفان به جا مانده جنین

این تتّمه مانده از قوم نضیر
خوی صهیون داره این خفّاش پیر

از بقایای نضیر و قین و قاع
نکبت آل یهود مانده به جا

کاش آن روزی که در چنگت بُدَند
جملگی در حصر آهنگت شدند

هر سه قوم کرکس لاشخور صفت
این ددان عاری از هر معرفت

اندکی از رحمت خود میزدی
نسلشان با تیغ گردن میزدی

چی بگم با اسم رحمت آمدی
قبل بعثت هم تو نام آور شدی
ه…………………………..‌‌‌
پایان قسمت دوم 
لعنه الله علی قوم الظالمین آمین یا رب العالمین
شیعه علی (ع) شاعر علی احمدی حادثه

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. Z .M

    خرداد 10, 1397

    درود برشما جناب احمدی گران ارج

    بسیار زیبا و عالی

    قلمتون هماره مانا و نویسا

    در پناه حق

  2. علی احمدی

    خرداد 10, 1397

    سپاس بیکران بانوی مهربانی و ادب میرزایی گرامی ….درودهاااا که آثار مکرر حقیر را در هر سایت پیگیر میباشید 

  3. خرداد 10, 1397

    سلام و درود

    بسیار عالی 

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا