🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
می خواهم از راز ِ نگاهت پرده بر دارم
تصویر ِ چشمان ِ تو در آیینه بگذارم
صدها ستاره عاشق چشم ِ غزل ریزند
باید تغّزل را به چشمان ِ تو بسپارم
از ظلمت ِ شبهای تنهایی دلم خون است
مشتاق ِ دیدار ِ توام دم کرده افکارم
می خواهمت هر لحظه لحظه چون گلِ خورشید
تا با دو دست ِ گرم ِ تو دلشوره بردارم
شب تا سحر با عشق تو دارم هم آغوشی
تنها تو هستی مالک احساس ِ اشعارم
در ذهن باز ِ پنجره تصویر ِ تو پیداست
چشمان ِ تو دارد تمناّ رقص ِ پرگارم
مثل طلا با ارزشی این را نمیدانی؟
خورشید ِ رخشان ِ منی بی تو شبی تارم
طلعت خیاط پیشه
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
اردیبهشت 14, 1401
می خواهمت هر لحظه لحظه چون گلِ خورشید
تا با دو دست ِ گرم ِ تو دلشوره بردارم
درودها بانو طلعت پیشه گرانقدر
🌺🌺🌺🌺🌺
پاسخ
اردیبهشت 14, 1401
سرکار خانم فریبا نوری
از حضور پر مهرتان ممنونم
شادکام باشیددر پناه خدا🌺🌺🌺
پاسخ
اردیبهشت 14, 1401
درودها بانو
بسیار زیبا ولطیف بود
🌺🌺🌺
پاسخ
اردیبهشت 14, 1401
از حضور گرمتان سپاسگذارم
در پناه خدا
شادکام باشید🌹🌹🌹
پاسخ
اردیبهشت 14, 1401
سلام و درود
دلتنگتان بودم
خدا را شکر امروز از خوانندگان غزل زیبای طلای عزیز هستم
در پناه خدا
🌿👏👏👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
اردیبهشت 15, 1401
درودها مهربانو. بسیار زیبا و شیوا سروده اید. احسنت.
از جانب شاعر اگر اجازه ای دارم
می خواهم این”را” را از این مصراع بردارم
سپس؛
“تصویر چشمان تو در آئینه بگذارم
🌱🌾🌾🌾🌱
پاسخ
خرداد 11, 1401
درودها بر شما استاد بانوی گرامی
ادیب فرزانه و فرهیخته
بسیار زیبا، دلنشین و سرشار از احساسات لطیف سروده اید
قلمتان نویسا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 18, 1401
درودها برشما شاعره بانوی عزیز
فوق العاده زیباست رقص قلمتان ستودنیست بانو جان🍃🌹
پاسخ
تیر 12, 1401
درود ،اشعارتون پر همیشه احساس👏👏🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم