🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
از خراسان دفتری آورده ام
گر دمی رفع عطش با جرعه نابت کنم
بی امان آوازه ها در شور مضرابت کنم
هر سر شوریده را با نغمه هایت آشنا
هر دل غمدیده را لبریز اعجابت کنم
بر گشایم پلک صبحی را ز چشمان افق
در میان رشحه ای از خون دل قابت کنم
از خراسان دفتری آورده ام کز هر غزل
کشوری را واله و شیدای آدابت کنم
آنقَدَر شعر و شکر ریزم به شوق مقدمت
تا زمین و آسمان را در تب و تابت کنم
سینه ریزی سازم از اسرار ناپیدای عشق
کهکشان را رشته ای از دُرِّ نایابت کنم
بی قرارم کن که تا هر گوشه از ویرانه را
نقره آلود از شعاع روی مهتابت کنم
حالیا از شعر معصومی بخوانم مصرعی
مرهم زخم دل پر سوز اصحابت کنم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
خرداد 24, 1399
بی قرارم کن که تا هر گوشه از ویرانه را
نقره آلود از شعاع روی مهتابت کنم
………
بسيار دلنشین و پر معنا و بیاد ماندنی …
درود بر شما
پاسخ
خرداد 24, 1399
به به
چقدر عالی
👏👏👏👏👏👏
شعر زیبایی از شما خواندم استاد گرانقدرم جناب معصومی عزیز
عالی و آسمانی قلم زدید
لذت بردم
سر بلند باشید به مهر
درود ها
💐🙏💐
پاسخ
خرداد 24, 1399
درود استاد معصومی نازنین.
شور انگیز غزلی ساخته اید، سرشار از استعارات و تصاویر ناب شاعرانه.
قلمتان نویسا
پاسخ
خرداد 24, 1399
درود و عرض ادب و احترام، بسیار زیبا🌺🙏🏼🌺
پاسخ
بستن فرم