🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تا عروج عشق خواندم شعر ناب از چشم دوست
باده نانوشیـــده افتـادم خراب از چشم دوست
در طریق عاشقـــی فرمـــان جانبـــازی مرا
می شود بی گفتن حرفی خطاب ازچشم دوست
بارها در خاطــــر آشفتـــــه ام گیرند رنگ
روزهای خاطرانگیـــز شباب از چشم دوست
بسکه از مستـی نشان دارد به محفل می توان
بارها نوشید بی ساغـر شراب از چشم دوست
کرده ام با گریه ها بیــرون قرار از دست یار
برده ام با ناله ی شبگیرخواب ازچشم دوست
نیست مارا درشبان بی کسی حاجت به شمع
تا که می تابد فروغ ماهتاب از چشم دوست
می توانم دیــــد چون پیــر طریقت بارها
رازها و رمزهای بی حجاب از چشم دوست.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):