🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
(۱)
ضجّهای بیامان،
درونم پا به ماه است!
نه تاب حملاش هست؛
نه توان فراغش
ترسی درونم (گاگله) میرود
–سقط نشود!
(۲)
اگرچه از وسعت آغوشت،
سهمی ندارم؛
–خوش باش!
…
در این قحطی عشق،،،
نم نمای اشکی-
نصیب ما هست!
(۳)
[برای مقام معلم]
و تو بودی که
نهال فهمیدن را در دلم غرس کردی؛
آن زمان که نفهمها
در جهان تنومند شده بودند!
#زانا_کوردستانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
بهمن 2, 1401
و تو بودی که
نهال فهمیدن را در دلم غرس کردی؛
آن زمان که نفهمها
در جهان تنومند شده بودند
آفرین
درودها بر شما
در پناه خدا 🌱❤️👌👌👌👌👌❤️🌱
پاسخ
بهمن 2, 1401
سلام
گاگله را زمینه ساز شدید بیاموزم
پاسخ
بهمن 2, 1401
سومی را دوست تر داشتم
چرا که قرینه سازی نهال دانش با جهل تنومند از هر جهت کنایه آمیز بود . در این حال آوردن واژه ی غرس که همزمان با نهال و تنومند در یک دایره ی معنایی قرار می گیرند ، باعث شده که تصاویر در هر دو سوی شعر ایجاد مقارنه کنند و این تقارن همزمان که در شعر اتفاق می افتد ، مانند امواج برخورد سنگ و آب ، در ذهن مخاطب تکثیر یافته و سبب ساز مقارنه های ذهنی بیشتری گردد . خستگی کار و غم نان که آدم نمی داند با هشت تومن حقوق این ماه چه باید بکند ، همه و همه در آشفتگی خطوطی که برایتان نوشته ام تاثیر داشتند . عفو بفرمایید
پاسخ
بهمن 3, 1401
درودها برشما زیبا بودند ولی
معلم رو دوست تر داشتم
🌺🌺👏👏
پاسخ
بستن فرم