🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
غزلی تقدیم به ملت مظلوم افغانستان
که سرزمین شان زیر چکمه های طالبان ریش بلند خِرَد کوتاه، آه می کشد و ما که یاریگر ستمدیدگان سرزمین های دور بوده ایم، این بار، خرمن سوخته ی هم تباران مان را تماشا می کنیم:
شرمنده ام که باز گرفتار می شوی
شرمنده ام که مَطلع خونبار می شوی
شرمنده ام که مهر نمی خوانَدَت به مهر
هم بی نگاهِ ماهِ مددکار می شوی
شرمنده ام از این همه تنهایی و غمت
شرمنده ام که فتنه ی اَشرار می شوی
افسوس! باغ پارسیِ پارسا سرِشت!
پوشیده از کلاغ سیَهکار می شوی
همسایه، هم تبار، هم آواز، هم نَشیب!
دشتی که رو به دلهُره، هموار می شوی
خاکِ فغان زده که به تاراج…! صبر کن
چندی اسیرِ طالبِ آزار می شوی
این بوف ها به طالعِ فردا نمی رسند
سیمرغ وار جلوه ی اسرار می شوی
آرام باش یوسف معصوم بی پناه!
فرمانروای مردم بازار می شوی.
#محمدعلی_رضاپور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
مرداد 25, 1400
احسنت🌺
پاسخ
مرداد 25, 1400
سپاس 🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 25, 1400
درودها برشما جناب رضاپور گرامی
بسیار زیبا بود
با آرزوی روزی که جهانی بدون وجنگ وخونریزی ببینیم
🙏🙏🌺👌
پاسخ
مرداد 26, 1400
سلام ها و درودهایتان
با امید آن روز🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مهر 14, 1402
تشکر از همدردی تان زنده باد انسانیت ❤❤
پاسخ
مهر 15, 1402
درود و سپاس تان بزرگوار
❤️🙏❤️
پاسخ
بستن فرم